شهید جعفر حسین میرزائی بنی
زندگی نامه طلبه شهید جعفر حسین میرزایی بنی
شهید جعفر حسین میرزایی بنی فرزند فضل الله درسال 1343 عطر نگاهش درخانواده ای مذهبی پیچید. او ازهمان ابتدا عاشق علم بود ، بعداز اتمام تحصیلات ابتدائی خود در شهر بن ، دوره متوسطه را در شهرکرد به پایان رساند.
او با راستی پیمان بسته بود و از پستی نفرت داشت. جعفربا شرکت درمراسم های مذهبی ، سیاسی و صحنه های انقلاب به ندای رهبر و مرشدش لبیک گفت. او عاشق امام بود . آیینه ی بی غباری که با اخلاص خویش ، الگو و سرمشق همرزمانش شده بود.
شهیدجعفر حسین میرزایی نقش فعالی در کمیته ی فرهنگی جهاد سازندگی داشت.او که عصای اخلاص به دست داشت، از غیرخدا بریده و به حق روی آورده بود.اهل تفکر بود.دائم ذکرخدا برلب داشت. چرا که معتقد به «الابذکرالله تطمئن القلوب » بود.
او که درتعلم، پرخروش بود برای اتصال به دریای حقیقت ، روانه حوزه ی علمیه نجف آباد شد و پس از دو سال تحصیل در آن مرکز، وارد حوزه ی علمیه قم گردید.
در حین تحصیل چندین بار عازم جبهه های جنگ شد. او که برای آخرین بار در سال 1362 ، پا به عرصه جبهه و جنگ گذاشت، در عملیات والفجر دو شرکت نمود.
این طلبه ی نمونه ، در این عملیات اعضاء و جوارحش را بوسه گاه تیرهای دشمن قرارداد. او که به قول همرزمانش تا آخرین نفس ندای «السلام علیک یا اباعبدالله» را تکرار می کرد به مولایش حسین(ع) اقتدا کرد تا به حق برسد. اما نمی دانم کدام خاک بود که به استخوان های تکه تکه اش بوسه زد و غربتش ،آسمان را به گریه انداخت و مظلومیتش زمین را پریشان ساخت.
شهیدپس ازچندین سال گمنامی و بی نشانی ، مظلومانه پیکرپاکش به زادگاهش بازگشت و برروی شانه ها تشییع شد. او را ملائک آسمان و شهیدان شهرمان بدرقه کردند.
فرازی از وصیت نامه شهید جعفر حسین میرزایی بنی
ای برادران حزب اللهی ! به یاد خدا باشید و همه کارهایتان برای رضای خدا باشد و با همدیگر همکاری کنید وهمیشه با برخورد اسلامی مردم را به حق دعوت کنید.
و رهبر و خانواده شهدا را تنها نگذارید.رسول اکرم(ص) فرمودند:«ومن ارضاهم فقد ارضائی و من استخطهم فقداستخطنی» هرکس آنها (خانواده شهدا) را خشنود سازد مرا خشنود ساخته و هرکس آن ها را به خشم آرد مرا غضبناک نموده است.
صبرو استقامت داشته باشید که پیروزی نهایی از آن اسلام است.