شهدای شهر بن

کاش بودم با شما ، ای شهدای شهر مـن

شهدای شهر بن

کاش بودم با شما ، ای شهدای شهر مـن

شهدای شهر بن

این وبگاه جهت معرفی شهدای شهر بن در استان چهارمحال و بختیاری طراحی شده است.
امیدواریم مورد رضایت شهدا قرار بگیرد.

خانواده های شهدا می توانند مطالب و عکس های شهدای خود را جهت درج در این وبگاه از طریق آدرس :
(شهر بن - خیابان ملت ، کافی نت شهر بن - شهر من ) به دست ما برسانند.

یا در صورت توان به این آیدی در تلگرام ben_man@ بفرستند.


کاربران می توانند اطلاعات شهید موردنظر را در قسمت راست وب در بخش طبقه بندی موضوعی و نام خانوادگی شهید مورد نظر جستجو نمایند.

اگراطلاعات جدیدی از یک شهید به دست ما برسد پست مربوط به آن شهید به روزرسانی می شود و در صفحه اصلی قرارمی گیرد.

آدرس کانال شهر بن در روبیکا و تلگرام beneman@

آخرین نظرات
  • ۱۸ بهمن ۹۹، ۱۵:۰۱ - امیرحسین احمدی
    👍👍💗
نویسندگان

۲۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

                          


زندگی نامه شهید حسین هاشمی بنی


شهید حسین هاشمی بنی  فرزند عبدالجبار، در تاریخ دهم آبان ماه سال 1350 در شهر بن در یک خانواده مستضعف و مذهبی از توابع شهرستان بن دیده به جهان گشود.

او در دامن پر مهر مادری دوران کودکی را سپری نمود تا اینکه به سن 7 سالگی رسید ایشان در این سن روانه مدرسه علامه دولتی بن شد و تحصیلات مقدماتی را به پایان رسانید.

بعد از پایان تحصیلات ایشان به مدرسه راهنمایی ابن سینا راه یافت و ثبت نام بعمل آورد و بمدت نیم سال تحصیلی به درس خود ادامه داد و از آنجائی که علاقه شدیدی به جبهه و جهاد در راه خدا داشت .

بنابراین درس و مدرسه را رها کرد و توسط بسیج سپاه پاسداران برای آموزش به آن مکان مقدس اعزام شد و به مدت 45 روز در آنجا  آموزش تخصصی را گذرانید .
برای اولین بار در تیر ماه سال 65 در تیپ 44قمر بنی هاشم و به مدت سه ماه در جزیزه مجنون .

اعزام دوم ایشان به منطقه عملیاتی جنوب بود و در عملیات کربلائ 4 شرکت نمودند و بدون آنکه شهید دیداری با خانواده خویش داشته باشد بلافاصله در عملیات بعدی کربلای 5 در منطقه عملیاتی شلمچه شرکت کردند و از ناحیه سر مجروح شدند .

و در تاریخ 9/11/66 برای بار سوم به منطقه جنوب اعزام شدند و از آنجا به غرب کشور در عملیات و الفجر 10 شرکت نمودند و در«غرب شاخ شمیران» بر اثر اصابت ترکش به سر و صورت دست و پا ،در مورخه بیست و سوم اسفندماه سال 1366 به درجه رفیع شهادت نایل آمدند.


وصیت نامه شهید حسین هاشمی بنی

بسم رب الشهدا و الصدیقین

 

«وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبیلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاء وَلَکِن لاَّ تَشْعُرُونَ»

آنهائى که در راه خدا کشته مى شوند مرده نپندارید زیرا آنها زندگانى جاویدند و نزد خدایشان روزى مى خورند و شما این حقیقت را در نمى یابید.

بنام خدائى که هدف هستى از گوهر وجودش شکل گرفت و بنام خالقى که جان همه انسانها در قبض قدرت اوست .


السلام علیکم یا ابا عبدالله الحسین(ع) .یا حسین مظلوم اى الگوى انسانهاى آزاده ، به خونت قسم که تا خون در بدن دارم راهت را ادامه خواهم داد.

و اى حسین این آرزو را از تو دارم که در موقع جان دادن در بیابان که دور از تمام دوستان و آشنایانم هستم و تنها خالقم را مى بینم تو بالاى سرم بیائى و مانند یارانت که در انقلاب کربلا شهید شدند سرم را روى دامن بگذارى تا در آخر عمرم در موقع جان دادن چشمم به جمالت روشن گردد و آرام جان از بدنم خارج شود.

اى امام اى امید انسانهاى مستضعف جهان تا آخر عمرم تنهایت نخواهم گذاشت و به عهدى که با تو بستم وفادار خواهم ماند.

اى کاش جان بیشترى داشتم و در راهت فدا مى کردم حالا که انسان براى مردن آفریده شده و عاقبتش مرگ است پس چه بهتر که انسان جانش را در راه خدا فدا کند و مردگان زنده را که مردگانى که از نظر جسم زنده اند و از نظر روح مرده اند بیدار کنم و خونم را در بدن مرده آنها تزریق کنم تا روح حماسه در آنها بدمد و آنها هم اسلام را یارى کنند.

خدایا بزرگترین سرمایه زندگیم که همانا جوانیم هست در راهت گذاشتم تو این هدیه را از من قبول کن خدایا قلبم شکسته روحم از شدت درد مى سوزد این دنیا  برایم مانند زندان است و گناهان مرا بیامرز .

خدایا ضعیفم و ناتوانم و از عالم عالمیان مى گریزم و به تو پناه مى برم . در جوار رحمتت سکنایم ده.

خدایا امام زمانم و انبیاء و اولیاء و معصومین (ع) را از من راضى بگردان و از شفاعت آنها بهره مندم گردان .


بعد از خدا برادران با شما حرفى دارم:

از اینکه از شما خداحافظى نگرفتم معذرت مى خواهم و از شما مى خواهم که مرا حلال کنید چون شما برایم زیاد زحمت کشیدید و من براى شما برادر خوبى نبودم امیدوارم مرا حلال کنید.
برادرانم در مرگم شیون و زارى نکنید و خوشحال باشید و افتخار کنید و اگر گریه تان گرفت براى غریبى حسین (ع) پسر فاطمه گریه کنید.

و از خواهرانم مى خواهم که مرا حلال کنند وآنها را سفارش مى کنم به حجاب . خواهرم حجاب تو کوبنده تر از خون من است و شبهاى جمعه مرا فراموش نکنید .

بعد از خاتمه از تمامى برادران و خواهران هم ولایتی ام مى خواهم که مرا حلال کنند. و از شماها مى خواهم که جبهه ها را خالى نگذارید و نگذارید اسلحه ما روى زمین بماند و ما را با حرکتتان خوشحال کنید .

و آنهائى که نمى توانند به جبهه بروند با مال و زبان و قلم خود به اسلام خدمت کنند .

و نگذارند دشمنان اسلام فرصت پیدا کنند که به اسلام ضربه بزنند و آنها را در حرکتشان مواظب باشید که آنها در کمین هستند که فرصت پیدا کنند و ضربه خود را به اسلام بزنند.
و در پایان از همه شما  حلالیت مى طلبم .









۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۵۰
جعفر نادری بنی

 

 

🌹 شهید علی رحم احمدی بنی

نام پدر: محمدعلی

تاریخ تولد: 1340

تاریخ شهادت: 1364/02/16

محل شهادت : جنوب

عملیات : شهادت بدر

گلزار شهید : گلزار شهدای زرین شهر

 

🌸 شادی روح شهید صلواتی هدیه کنیم

 

 

شهیدعلی رحم احمدی بنی در آبان ماه سال 1340 در شهر بن از توابع چهارمحال و بختیاری درخانواده ای مذهبی متولد گردید، پس از سپری کردن دوران طفولیت در سن 7 سالگی پا به دبستان نهاد کلاس اول و دوم ابتدائی را در شهر بن به اتمام رسانید .

و چون پدرش استخدام ذوب آهن شده بود به همراه خانواده خود به زرین شهر مهاجرت کردند و اسکان گزیدند. بقیه دوران ابتدائی را در زرین شهربه اتمام رسانید،

 

شهید احمدی درسن 12 سالگی در مدرسه راهنمائی مشغول تحصیل شد و دراین دوران نیز هیچگاه از اعتدال خارج نشد و درس را به عنوان یک وسیله برای شناخت هدف عالیه ادامه داد تا اینکه با موفقیت دوران راهنمائی را نیز پشت سرگذاشت و برای ادامه تحصیل وارد دبیرستان شد. در این دوران دو سال تحصیل را نیزپشت سر گذاشت که انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) شروع شد .

 

شهید علیرحم احمدی نیز مانند سایر برادران در تظاهرات و راهپیمائیها شرکت می نمود، تا اینکه انقلاب اسلامی در بهمن ماه 1357 به پیروزی رسید و شهید همچنان به تحصیل خود ادامه داد تا درسال 1360موفق به اخذ دیپلم گردید.

 

شهید احمدی در فروردین 1361 برای انجام خدمت سربازی از شهرکرد برای آموزش عازم کرمان شد . پس از سه ماه آموزش نظامی از کرمان به تهران رفت و از آنجا به خط مقدم جبهه عازم گردید. که در لشکر 77خراسان مأموریت خود را انجام می داد.

مدت 21 ماه در جبهه بود که یک بار از ناحیه دست راست مجروح شد، که با یک ماه استراحت بعداز بهبودی دوباره به سوی جبهه شتافت . ایشان در جبهه براثر فعالیت های زیادی که می نمود به درجه گروهان سوم افتخاراً نایل آمد . دوران شش ماهه احتیاط سربازی را نیز در جبهه گذراند ، که در حمله شکوهمند خیبر شرکت داشت و سرانجام در فروردین 1363 خدمت سربازی را به اتمام رسانید.

 

شهید علیرحم احمدی به علت اینکه روحیه ایثار و شهادت در وجودش شعله ور بود لذا بعداز خدمت سربازی نیز نمی توانست آرام باشد. همیشه به یاد جبهه بود و مسئولیتی که احساس می کرد می گفت باید به جبهه بروم ،

 

شهیداحمدی این بار به علت علاقه ای که به کارهای امدادگری داشت برای فراگیری این فن به اصفهان سفرکرد و یک ماه دوره دید و فنون امدادگری را فراگرفت و سپس از طریق بسیج زرین شهر به جبهه اعزام گردید و در بهداری تیپ قمر بنی هاشم (ع) مشغول خدمت به مجروحین و مصدومین گردید .

 

او به دلیل لیاقتی که دراین رشته از خود نشان داد به سمت مسئول بهداری گردان توحید از تیپ قمربنی هاشم (ع) برگزیده شد.

 

زمان و ایام گذشت تا اینکه عملیات افتخار آفرین بدر شروع شد ، شهید همراه با پدرش پیرش و برادرش درعملیات بدر شرکت نمود. در این عملیات با توجه به اینکه  شهید احمدی از ناحیه سر مجروح شده بوده به پشت جبهه نمی آمد و در آنجا انجام وظیفه می نمود.

و سرانجام هنگامی که زخمهای یکی از مجروحان را می بست ، خود براثر ترکش های زیاد که بر پیکرش وارد می آید و از ناحیه شکم و پاها و دستش به شدت مجروح می گردد ، و شهید را بلافاصله به بیمارستان اهواز منتقل می کنند و بلافاصله به اتاق عمل برده می شود و تحت عمل جراحی قرار می گیرد.

 

و از اهواز به بیمارستان  شریعتی تهران منتقل می شود و در این بیمارستان دوباره تحت عمل جراحی قرار می گیرد و چون وضع حال او بسیار وخیم بوده است تحت مراقبت های ویژه پزشکی قرار می گیرد  که مراقبت های ویژه مؤثر واقع نمی شود و بعداز 52 روز درد و رنج شدید براثر شدت جراحات وارده در تاریخ 16/02/64 در روز نیمه شعبان به شهادت می رسد.

 


 
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۴ ، ۱۳:۰۲
جعفر نادری بنی

 

 

🌹 شهیدناصرسلیمی بنی

نام پدر: اسدالله

تاریخ تولد: 1338

تاریخ شهادت: 1360/08/06

محل شهادت : بستان

گلزار شهید : گلزار شهدای اهواز

 

🌸 شادی روح شهید صلواتی هدیه کنیم

 

فرمانده شهید ناصر سلیمی بنی فرزند اسدالله، متولد1338 ، یکی از شهدای شهر بن می باشد که درگلزارشهدای شهراهواز به خاک سپرده شده است .

 

 ایشان دردوران تحصیل از دانشگاه فرانکلین بوستن آمریکا در رشته راه و ساختمان پذیرش تحصیلی می گیرند که به دلیل مسائل انقلاب اسلامی وجنگ تحمیلی تصمیم می گیرندکه در ایران بمانند و به اسلام و مملکت خود خدمت نمایند .

 

  شهید ناصر سلیمی بنی از بدو تاسیس ارتش20 میلیونی عضو آن نهاد می شوند و حدودا 2ماه قبل ازجنگ تحمیلی جهت آموزش دوره تخصصی تانک به هفتگل (پادگان ارتش)اعزام می شوند و تا روز اول جنگ تحمیلی آموزش می بینند و از شروع جنگ تحمیلی با تانک به جبهه های اهواز اعزام می گردند و با تانک تا نیمه دوم آبان ماه سال 1359مشغول انجام وظیفه می شوند .

 

و پس از آن به سپاه حمیدیه وگردان نور می روند و درآنجا بعنوان فرمانده موشک تاو و موشک مالیوتگا و همچنین به عنوان فرمانده خط (محور) انجام وظیفه می نمایند.

 

 شهیدناصرسلیمی بنی در عملیاتهای مختلف خسارت های سنگینی را به متجاوزان بعثی وارد کردند:

الف : در عملیات جبهه شوش در تاریخ 25 فروردین 1360 تعداد 10تانک و 3 نفر بر زرهی و2 کامیون همراه با نفرات و 1 هلی کوپتر را منهدم کردند.

 ب : در عملیات رجایی و باهنر در تاریخ 10 شهریور 1360 که کرخه کور را به کرخه نور تبدیل کردند تعداد 7 تانک و 1 هلی کوپتر را منهدم کردند.

ج : در عملیات ذوالفقار 1 تعداد 4تانک در آبادان منهدم کردند  .

د :در روزهای پدافندی نیز تعداد زیادی از کامیون وتانک های ارتش بعثی را نیز منهدم کردند .

 شهیدناصر سلیمی بنی در ششم آبان ماه 1360 به درجه رفیع شهادت نائل می گردند. و در گلزارشهدای اهواز به خاک سپرده می شوند.

 

 

لحظه تشییع جنازه شهید ناصرسلیمی بنی دراهواز

 

مزار شهید ناصر سلیمی بنی در شهر اهواز


 
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۳۸
جعفر نادری بنی

 

 

 

شهید محمدرضا احمدی بنی یکی از شهیدان شهربن در استان چهارمحال بختیاری است که در جبهه رقابیه شوش بر اثر اصابت گلوله در 6 فروردین سال 61 در عملیات فتح المبین به درجه رفع شهادت نائل آمده است، که در ادامه بخشی از زندگینامه و وصیت نامه این شهید گرانقدر را می خوانید.

 

  شهید محمد رضا احمدی بنی در شهر بن در دامان خانواده ای مذهبی در سال 1340 به دنیا آمد. دوران تحصیل ابتدایی و راهنمایی خودرا در شهر بن با موفقیت به پایان رسانید و برای ادامه تحصیل خود چون در بن دبیرستان نبود، یک سال در فرخشهر و سه سال در شهرکرد ادامه تحصیل داد، تا دیپلم خود را گرفت.

و از آنجایی که معتقد بود هر فردی در جامعه باید مسئولیتی را بر عهده بگیرد تا برای جامعه مفید باشد از این رو تصمیم گرفت تا شغل معلمی را بر عهده بگیرد و بتواند دین خود را نسبت به جامعه ادا کند در سال 1360 در آزمون گزینش شرکت نمود و قبول شد و در مرکز تربیت معلم شهید رجایی شهرکرد مشغول تحصیل شد قبل از شروع کلاس های درسی در جبهه های نبرد حق علیه باطل شرکت نمود که مدت دو ماه در جبهه کارون از مرز و بوم میهن حراست می کرد و پس از آن در سنگر کلاس درس شرکت نمود .
 
و پس از گذشت دوماه از تحصیل بنا به فرمان امام مبنی بر  در راس قرار دادن جنگ و اعلام جهاد کفایی مجددا راهی جبهه های حق علیه باطل شد و در عملیات فتح المبین شرکت کرد و در تاریخ 6 فروردین سال 1361 در جبهه رقابیه در شوش در اثر اصابت گلوله به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

و اما در مورد خصوصیات اخلاقی شهید:

 بسیار مهربان و صبور بود و هرگز نمی خواست کسی را از خود برنجاند و از رفتاری که غیر خدائی بود شدیدا دوری می کرد با اینکه سن و سال زیادی نداشت ولی رشد فکری قابل توجه ای در او مشاهده می شد با مردم و افراد خانواده بر خوردی دلسوزانه داشت و سعی می کرد در مشکلات خانواده سهیم باشد و کمک کند. در جریان انقلاب دوشادوش مردم حزب الله در راهپیمایی ها و دیگر جلسات شرکت می کرد و در شعارنویسی و پخش اعلامیه های امام(ره) و نوارهای سخنرانی اش نقش بسیار فعالی داشت.


وصیت نامه شهید:

شکر خدا می کنم که قدری مهلتم داد تا اسلام واقعی را بشناسم و در خاموشی جهل از دنیا نروم. خوشحالم که جانم را نثار اسلام و مکتب محمد(ص) و علی(ع) می کنم افتخار می کنم ایدئولوژیم اسلام و مکتب اسلام است که به من فهماند چگونه بیندیشم و چگونه راه خود را انتخاب کنم و چگونه زندگی کنم.
آری در دنیا دو صف بیشتر وجود ندارد؛ یکی حسینیان و دیگری یزیدیان. بدانید هر کس حتما در یکی از این صف ها قرار خواهد گرفت. کسی که در صف حسینیان قرار ندارد حتما بداند که در صف یزیدیان است. ای پدر و مادری که از رفتن فرزند خود به جبهه جلوگیری می کنید بدانید اگر آگاهانه اینکار را می کنید از یزید پشتیبانی می نمایید و فردای قیامت باید جواب فرزند خود را بدهید زیرا که نه تنها خود امام حسین(ع) را یاری نکرده اید بلکه از یاری کردن فرزند خود نیز دریغ کرده اید و این زمان ما درست زمان امام حسین(ع) است. در یک صف یزیدیان زمان مانند آمریکا و مزدورانی چون صدام قرا گرفته و در صف دیگر که صف امام حسین(ع) است مردم مسلمان ایران به رهبری حسین زمان (امام خمینی) قرار گرفته و هر کس در صف امام نباشد حتما در صف یزیدیان زمان یعنی آمریکا است.

(سخنی دیگر با پدر و مادرم):

درود خدا بر شما باد که فرزند خود را با کمال میل همچون ابراهیم به مسلخ گاه فرستادید چون عقیده تان این بوده و هست که خدا این نعمت را به ودیعه در پیش شما نهاده و شما باید تحویلش بدهید از این نظر از شما تشکر می کنم و امیدوارم که خدا این قربانی را از شما قبول کند.
پدر جان وصیت من به شما این است دو سال نماز قضای شکسته و یکسال نماز قضای تمام با دوماه روزه برایم بگیرید که این بر گردن من است.
با امید دیدار در قیامت. فرزند حقیرتان محمد رضا احمدی.
ضمنا از تمام برادران و خواهرانم طلب حلالیت دارم.

  


 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۳۸
جعفر نادری بنی