شهدای شهر بن

کاش بودم با شما ، ای شهدای شهر مـن

شهدای شهر بن

کاش بودم با شما ، ای شهدای شهر مـن

شهدای شهر بن

این وبگاه جهت معرفی شهدای شهر بن در استان چهارمحال و بختیاری طراحی شده است.
امیدواریم مورد رضایت شهدا قرار بگیرد.

خانواده های شهدا می توانند مطالب و عکس های شهدای خود را جهت درج در این وبگاه از طریق آدرس :
(شهر بن - خیابان ملت ، کافی نت شهر بن - شهر من ) به دست ما برسانند.

یا در صورت توان به این آیدی در تلگرام ben_man@ بفرستند.


کاربران می توانند اطلاعات شهید موردنظر را در قسمت راست وب در بخش طبقه بندی موضوعی و نام خانوادگی شهید مورد نظر جستجو نمایند.

اگراطلاعات جدیدی از یک شهید به دست ما برسد پست مربوط به آن شهید به روزرسانی می شود و در صفحه اصلی قرارمی گیرد.

آدرس کانال شهر بن در روبیکا و تلگرام beneman@

آخرین نظرات
  • ۱۸ بهمن ۹۹، ۱۵:۰۱ - امیرحسین احمدی
    👍👍💗
نویسندگان

۶۰ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

 

🌹 شهید الیاس نادری بنی

نام پدر: حسن آقا

تاریخ تولد: 1347/02/05

محل تولد: شهر بن

تاریخ شهادت: 1365/12/08

عملیات شهادت: کربلای 5

محل شهادت : شلمچه

گلزار شهید : گلزار شهدای شهر بن

 


🌸 شادی روح شهید صلواتی هدیه کنیم

 

 

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۱۸
جعفر نادری بنی


زندگی نامه شهید نیازعلی احمدی بنی


شهید نیازعلی احمدی بنی ، در سال 1313 درخانواده ای مذهبی و مستضعف در شهربن طلوع کرد. کودکی که رحمت الهی برای پدر و مادری زحمتکش بود.

او در سایه سار پدر و مادر خویش دوران کودکی را سپری نمود. اما باد خزان عمر، سایه پدر را از سرش کوتاه کرد و ابرهای غم و تنهایی برزندگی ساده اش سایه افکند و او را از ورود به سنگر علم و دانش محروم ساخت. اما با عنایت الهی و هوش زیاد توانست در مدت اندکی خواندن و نوشتن و حتی قرائت قرآن کریم را فرا گیرد.

در سال 1361 ، کار و فعالیت خویش را رها کرد و شرکت در جبهه را برترین اعمال دانست. در عملیات «بیت المقدس» درمنطقه عملیاتی «کوشک»  بود که گل واژه ی شهید ، زینت بخش نام زیبایش گشت و چراغ شهادت با خون سرخش روشنی یافت.

روحش شاد راهش پررهرو باد.


فرازی از وصیت نامه شهید نیازعلی احمدی بنی


 (بسم رب الشهداء و الصالحین)

بادرود بیکران به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و با درود بی پایان برشهیدان راه حق و حقیقت وصیت نامه خودرا می نویسم.

سپاس خدای منان را که توفیق بندگی به من داد که توانستم دستورهای اسلامی را اجرا کنم.

خدایا ! تو می دانی که من افتخار می کنم که در جبهه نبرد اسلام تو و کفر برای دفاع از قرآن می جنگم و پس به من لیاقتی عطا کن در این راه شهیدشوم.

ای برادران من! به عنوان قطره ای از اقیانوس جوشان و بیکران حزب الله اگر جان خود را فدای اسلام و انقلاب کردم و در راه حق شهیدشدم هیچ احساس ضعف نکنید و نگران و ناراحت نباشید،و شهادت من باعث افتخار و سربلندی شما باشد، چرا که جان ما عزیزتر از اسلام نیست و اسلام اکنون نیاز به خون و یاری ما دارد. مرگ برای همه هست ، ولی من می خواهم در مرگم رضای خدا باشد.امیدوارم که خداوندتوفیق شهادت در راهش را به من عطا فرماید.

و به تمام خویشاوندان و همسرم و برادرم توصیه می نمایم که تمام فرزندان را به مدرسه بفرستید و از این امر کوتاهی نکنید.

 







۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۹:۴۱
جعفر نادری بنی


زندگی نامه شهید فضل الله طاهری بنی


شهید فضل الله طاهری بنی در سال 1347 درخانواده ای مذهبی و متدین در شهر بن دیده به جهان گشود. از کودکی در عین شوخ طبعی دارای اخلاقی نمونه بود . نسبت به پدر ومادر و اطرافیانشان بسیار دلسوز و مهربان بود.

تحصیلاتش را تا پایان دوره ی ابتدائی ادامه داد و پس از آن به شغل مکانیکی روی آورد. او در کار نیز فردی موفق و نمونه بود. به انجام واجبات و فرایض دینی ، اهتمام می ورزید.

در دوران انقلاب حضوری فعال در صحنه های انقلاب داشت ، ازجمله در توزیع اعلامیه و شرکت در تظاهرات.

دردوران دفاع مقدس به پیام امام(ره) لبیک گفت و مشتاقانه به صحنه های نبرد حق علیه باطل روی آورد. او در حالی که برای بار دوم به جبهه اعزام می گشت. با دلی پاک نسبت به شهادت خویش آگاهی می یابد و درحالی که نوزده بهار از عمر کوتاهش می گذشت به ندای حق لبیک گفت.

شهید فضل الله در سیزدهم مردادماه سال 1366 در جبهه ی « بانه و سردشت» شهد شیرین شهادت را می نوشد و به دیار یار می شتابد.


وصیت نامه شهید فضل الله طاهری بنی


به یاد الله آرامش دهنده قلبها. و با سلام خدمت آقا امام زمان(عج) و نائب بر حقش خمینی کبیر پیرجماران، اسوه مقاومت و لرزه افکن بر پیکرپوشالی سردمداران کفر جهان. و با درود و سلام برکلیه رهروان شرخ شهدا.

آیا کسی می تواند با چشم خود ببیند که دشمن قصد نابودی دین و قرآن و شرف و کشورش را دارد و باز سکوت اختیار کند.

من می روم تا با پرواز خود بسوی جبهه اسلام، سنگر خالی همرزمم را پرکنم. من می روم تا اسلحه برزمین افتاده برادرم را برگیرم و به جنگ صدامیان کافر روم. من می روم تا راه کربلا را برای دیگر عزیزان بازکنم.جانم فدای اباعبدالله(ع).

پدر و مادرعزیزم ، سلام ، امیدوارم که مرا حلال کرده و در عزایم گریه نکنید ، چرا که من با چشم باز این راه را پیمودم ، اگرگریه می کنید بر مظلومیت اباعبدالله الحسین(ع) گریه کنید.

مادر عزیزم می دانم که در برابر زحمات زیادی که برایم متحمل شده ای کاری نکرده ام، مرا ببخش و حلال کن. پدر جان! شما هم همینطور، اما امیدوارم خدا این قربانی ناقابل را ازشما قبول کند و من امانتی بودم از جانب خدا در دست شما که باید پس می دادید، چه بهتر که در این راه مقدس امانتتان را به خدا بازگردانید. من به ندای «هل من ناصر ینصرنی» امام لبیک گفته و به شهادت رسیدم.

خواهران و برادران عزیزم ، امیدوارم هر خوبی و بدی که از من دیده اید حلال کنید. برادران عزیزم اگرمن شهید شدم ، شما ادامه دهنده راهم باشید و نگذارید اسلحه ام برزمین بماند.

خواهران عزیزم ، وقار شما درحجاب است. شما با حجاب خود می توانید راه مرا ادامه دهید و این مشت محکمی بردهان دشمنان داخلی و خارجی است.

دوستان عزیزم مرا حلال کنید ، امیدوارم همواره مطیع ولایت فقیه بود و از این خط خارج نشوید.

اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک.(والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته) مورخه(2/11/65)

 

 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۴۷
جعفر نادری بنی


زندگی نامه شهید علیرضا سلیمی بنی

شهید علیرضا سلیمی بنی فرزند امیرآقا ، در تاریخ دوم فروردین ماه سال 1342 درخانواده ای مذهبی در شهر بن دیده به جهان گشود. ودر سن هفت سالگی روانه مدرسه شد و ایشان ازهمان کودکی مؤدب و مهربان بود، تا اینکه با موفقیت دوره ابتدائی را به اتمام رساند. و روانه مدرسه راهنمائی گردید.

ایشان ازهمان جوانی شخصی خون گرم و علاقه زیادی نسبت به کمک کردن مالی و جانی نسبت به زیردستان و فقرا داشت. شهید علیرضا در طول عمر کوتاه ولی پربرکت و ثمربخشش هیچوقت نشد که کسی را ازخود بی زارکند. همیشه همین خصوصیات اخلاقی او نمونه و زبانزد همه بود .

او در کار کشاورزی به برادران و در کار فروشندگی نفت یار و یاور پدر بود. انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) که شروع شد شهید، درراهپیمائی ها و سخنرانی ها شرکت فعال داشت . درنوشتن شعارهای انقلابی برروی در و دیوار ها یکی از خدمات ایشان نسبت به انقلاب بود.در سال اول دبیرستان بود که به خدمت مقدس سربازی اعزام شد و بعداز طی دوره آموزشی داوطلبانه عازم جبهه جنگ در آبادان شد و بعداز مدتی او را به اصفهان اعزام نمودند ومدتی درآنجا انجام وظیفه می نمود.

تا اینکه مجددا به جبهه که منتهای آرزویش بود رهسپار شد، او از غیرخدا بریده و به خدا دل بسته بود، برای رسیدن به معبود خویش ، خالصانه جنگید تا اینکه در شانزدهم خردادماه سال 1363 ، عاشقانه بال گشود و به سوی حق پرواز کرد.


فرازی از نامه شهید علیرضا سلیمی بنی


مادرم! چنانچه شهید شدم این بزرگترین آرزوی من بوده و مبادا برای من گریه کنی چون من در راه قرآن و اسلام شهید شده ام.




 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۰۲
جعفر نادری بنی

 

 

 

🌹شهید فرشیدحیدری بنی

نام پدر:محمدعلی

تاریخ تولد: 1347/01/01

تاریخ شهادت: 1381/05/20

محل مجروحیت : فاو

عملیات مجروحیت: والفجر8

گلزار شهید : گلزار شهدای شهر بن

 

 

🌸 شادی روح شهید صلواتی هدیه کنیم

 

 

 

 

 

 

 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۰۰
جعفر نادری بنی


زندگی نامه شهید خدابخش احمدی بنی


شهید خدابخش احمدی بنی فرزند روزعلی ، در تاریخ بیستم آبان ماه 1342 در شهربن دیده به جهان گشود.وی با جدیتی که درامر تحصیل از خود نشان داد توانست دوران تحصیل خویش را تا سوم متوسطه ادامه دهد و در مدرسه از شاگردان ممتاز و موفق باشد. و در صحنه انقلاب نیز جوانی فعال باشدکه دفاع از امام و حریم ولایت را بیش از هرچیز در اولویت اعمالش قراردهد.در انجام فرضیه امر به معروف و نهی ازمنکر ، صادقانه و با خلوص نیت ادای تکلیف می کرد.

شهید، با تشکیل بسیج ، عضو فعال پایگاه واز بسیجیان مخلص خط امام شد و با تهاجم رژیم بعثی عراق به مناطق جنوب ، بارها کلاس درس را رها نمود تا درجهادی دیگر به مبارزه بپردازد. گرچه در این مسیر ترکش های دشمن بارها جسم نازنینش را آماج کینه ی خود کرد اما عشق به دفاع از شرف و انسانیت و رسیدن به درجه والای انسانیت ، او را درمعرکه جنگ نگاه داشت.

عملیات «رمضان» لحظه ی رسیدن او به معشوق و «شلمچه» محل وصال این عاشق بود. پیکر این شهید ، سالهای سال در میادین مین و تله های انفجاری و سیم خاردارها باقی ماند تا با آمدنش در تاریخ هجدهم شهریورماه سال 1377 ، عطر حضورش در جامعه ، محکی برای بیداری باشد.


وصیت نامه شهید خدابخش احمدی بنی


بسم الله الرحمن الرحیم

قُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ

بگو : نماز من و قربانی من و زندگی من و مرگ من برای خدا آن پروردگار جهانیان است.

اینجانب خدابخش احمدی برای انجام مسئولیت الهی که خداوند متعال بر دوشم نهاده برای عبادت نبرد بزرگ و جهاد با کفارو مرتدین به پا خواستم، تا با مشعلی که شهیدان و عالمان مسلمان افروختند ، به ویژه سالار شهیدان که بشریت را به سوی نجات و رهائی سوق داده و می دهد ، صراط مستقیم را تا آخرین دم بپیمایم ، و اگرخداوند بزرگ و رحمن توفیق عنایت بفرماید و سعادت جاویدان شهادت را نصیبم گرداند و از این میان به سوی خداوند سبحان در آخرین درجه انسانیت حرکت کنم. چنانچه آی شریفه قرآن که می فرماید:«انالله وانا الیه راجعون» ما همه از خدا هستیم و به سوی خدا برمی گردیم.

ملت بزرگ الهی قدر این نعمتهای خداوند کریم را بدانید و از این نورالهی و از این رهبر عزیز و این منجی بشریت و این خورشید هدایت خدا،حداکثر بهره را بگیرید و سپاس خدا کنید.

همچنین ارزش آزادی و شرافت و رهائی از قید و بند اسارت ، که خون بهای هزاران شهید است را بدانید و نگذارید ، افراد مزدور و ضد اسلامی خون این شهیدان را پایمال کنند.

ای پدر و مادر مهربان ، ناراحت نباشید از اینکه در میان شما نیستم چون باید افتخار کنید که من درراه خدا کشته شده ام و امیدوارم مرا عفو بفرمائید.

خداوند رهبر عزیزمان را تا انقلاب حضرت مهدی(عج) نگه بدارد. به امید جهانی شدن انقلاب اسلامی. مورخه(19/12/60)

 

 


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۳۸
جعفر نادری بنی


زندگی نامه شهید مظاهرنادری بنی


شهید مظاهرنادری بنی فرزند حسینقلی ، در شهربن دیده به جهان گشود.او که وجود مبارکش موجب روشنایی خانه و خانواده می شد و برکتی بود که خداوند نصیب خانواده کرده بود.

آری ، او از آشنایان حسین (ع) بود و در جستجوی کربلای حسین (ع) نشان در بی نشانی و گمنامی یافت. مظاهر روح بزرگی داشت و با همه وجود ، رسیدن به قرب خدا را جستجو می کرد. او عاشق اسلام بود و آشنا با دستورات اسلامی بود و نماز و روزه اش هیچ گاه قضا نمی شد.و برای آماده کردن جسم و روح در پذیرش حق و حقیقت از قبل به استقبال ماه رمضان می رفت .

مظاهر شجاع بود و در شجاعت زبانزد عام و خاص شده بود.شهید مظاهر یار و یاور پدر و مادرش بود و درکارها به آنان کمک می کرد. او آئینه بی غباری بود که درآن می شد معرفت را جستجو کرد و ازهمین رو به انسانهای گرفتار کمک می کرد.

او عاشق امام و رهبری بود و به ندای رهبر کبیر انقلاب ، امام خمینی(ره) لبیک گفت و به پخش اعلامیه ها و کتابهای انقلابی در پیش از انقلاب پرداخت و همراه دیگردوستان ، شبانه برعلیه طاغوت به پاخاست و شعارهایی علیه ظلم و نفاق بر روی دیوارها نوشت.

ازهمان ابتدای کودکی ، در چهره اش مهربانی و عطوفت موج می زد.و به خاطر همین خصوصیات نیکو در بین دیگر جوانان ، محبوبیت خاصی پیدا کرده بود. مظاهر ، مظهر الفت و ایمان بود و از فرط ایمان ، به زلال آب و روشنایی آفتاب رسیده بود. او ازجمله مرغان آغشته به عشقی بود که به این دنیا تعلقی نداشت.

 بنابراین به امید رسیدن به حق و چشیدن لحظه ناب شهادت رهسپار جبهه های جنگ شد و عاشقانه جنگید تا اینکه پس از مدتی در عملیات «رمضان» مفقود شد و بعداز سالها بی نشانی و گمنامی ، پیکر پاکش به شهر شهیدان بازگشت.

ما اکنون دریافته ایم که سیرآبی باغها از عطش لبهای شهیدانی چون مظاهر است. که رو به کربلا، مطمئن و آرام خفته اند و حسین (ع) را از گودال قتلگاه خویش سلام می گویند.


وصیت نامه شهید مظاهرنادری بنی


بسم الله الرحمن الرحیم

اشهد ان لااله الاالله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علی ولی الله

بنام خداوند متعال که تمام قدرت در دست اوست. درود و سلام به پیامبران الوالعزم که پیامبران الهی هستند .

درود و سلام به امامان از علی(ع) تا مهدی موعود(عج) .سلام و درود به ولی عصر(عج) منجی عالم بشریت که جهان در انتظار اوست.

سلام ودرود به رهبرکبیرانقلاب ،پیرجماران ، خمینی روح خدا. درود و سلام به شهدای اسلام از صدر اسلام تا به حال بخصوص شهدای انقلاب اسلامی و شهدای شهرمان بن.

اینجانب مظاهرنادری فرزند حسینقلی ، شاغل در کمیته فرهنگی جهادسازندگی بن در مورخه بیست و هشتم تیرماه سال1361 این وصیت نامه را می نویسم.

اسلام به کمک و ایثارفراوان احتیاج دارد ، ولی من در طول زندگیم هیچ کمکی نتوانستم به دین خدا کنم ، در روز قیامت پیش خدا شرمسار هستم. اگرشهادت نصیب من شد امیدوارم با چند قطره خونی که در راه خداوند ریخته می شود و به اقیانوس خون شهیدان متصل می شود ریشه  مستکبران را از بنیان برکند.

ای مردم در خط امام رهبرانقلاب باشید و بدانید که اگردر این راه باشید هم دنیا و هم آخرت دارید. و به سعادت الهی رسیده اید ، ولی اگر خلاف آن را عمل کنید ، بدانید که غرق شهوت و فلاکت و بدبختی گشته اید و دنیا و آخرت را خراب کرده اید و جای شما روزقیامت در جهنم است.

چندسفارش با برادرانم:

در خط انقلاب باشید، و دست از یاری امام برندارید، تقوا را فراموش نکنید و به ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید.نماز را به پای دارید و احکام اسلام را رعایت کنید و کتابهای مذهبی را بخوانید.

در جلسات و سخنرانی های مذهبی شرکت کنید و به بینوایان و فقیران کمک کنید، و دستی بر سر یتیمان بکشید و از روحانیون متعهد و اصیل حمایت کنید. که روحانیت بودند راهنمای انقلاب و تا به حال اسلام را زنده نگه داشتند.امیدوارم همه برادرانم کوچک و بزرگ موفق باشند و بیشتر مسئولیت قبول کنند.

از پدر و مادرم معذرت می خواهم که نتوانستم حق فرزندی را بخوبی اداکنم ، از برادرانم هم معذرت می خواهم که نتوانستم بطورکامل حق برادری را ادا کنم. امیدوارم که در آن دنیا طلب عفو و مغفرت کنم.

از خویشاوندان معذرت می خواهم که نتوانستم به خدمتشان برسم . از دوستان و رفیقان و همسنگران پشت جبهه طلب عفو می خواهم امیدوارم که مرا همگی ببخشید.(والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته)

 

 



 

شهیدمظاهر نادری بنی از سمت راست نفراول






۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۱۵
جعفر نادری بنی

 

 

 

 

 

 

شهید حاج قربانعلی علی بیگی بنی فرزند عبدالصمد  در سال 1314 در خانواده ای متدین وکشاورز در شهر بن به دنیا آمد. ایشان تحصیلات خود را در مکتب خانه های آن زمان گذراند.

 وی در دوران انقلاب در مبارزات علیه ستم شاهی نقش بسزائی داشت. که چندین با رعوامل ساواک به منزل ایشان حمله نمودند و شهید بزرگوار را مورد ضرب و شتم قرار دادند.

ایشان یکی از افراد خیر و نیکوکار شهر بن بودند که زبانزد خاص و عام مردم بودند.

شهید حاج قربانعلی علی بیگی بنی در سال 1361 به جبهه اعزام می شود و در عملیات والفجر مقدماتی بر اثر اصابت ترکش دشمن به کمر قطع نخاع می شود و به درجه جانبازی نائل می آید و 28 سال زندگی خود را برروی ویلچر می گذراند و درتاریخ 1389/11/24 به درجه رفیع شهادت نائل می گردد و به جمع همسنگران شهیدش خود می پیوندد.

 روحش شاد و یادش گرامی

 

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۴۲
جعفر نادری بنی

 

زندگی نامه شهید حسین قلی طاهری بنی


شهید حسینقلی طاهری بنی فرزند هاشم ، در سال 1344 در خانواده ای متدین و متعهد و مذهبی در شهر بن پا به عرصه وجود نهاد.او دومین فرزند خانواده بود و بعداز گذراندن دوران طفولیت جهت کسب و آموختن و راه یابی به طبقات بالاتر علم راهی دبستان علامه در شهر بن شد و در این دوران با وجود وضعیت فقرمالی و با داشتن علاقه و ذوق سرشار کلاسهای درس علم و معرفت را به اتمام رسانید .

وی ازهمان ابتدا فردی دلسوخته و مهربان و نسبت به اعضاء خانواده عطوفت خاصی داشت. در این دوران تحصیل با کسالتی که پدر ایشان داشت به مسئولیت وی می افزود و درایام تعطیلات در کنار پدر در کارهای کشاورزی به او کمک می کرد. ایشان با توجه به فقرمالی و کسالت پدر مجبور شد ترک تحصیل نماید و جهت کمک به خانواده مشغول کار در زراعت و کارهای متفرقه جهت کمک خرجی خانواده شود.

البته در این دوران نماز و واجبات دینی و ترک محرمات و روح و اصالت آن را به معنای حقیقی درک می کرد.فوت پدر در همین سالهای زندگی او، مسئولیتش را سنگین تر کرد و وی شبانه روز فعالیت و تلاش برای خانواده می کرد .فعالیت و تلاش و اخلاق پسندیده، او را در خاطر ذهن ها ، دلها و یادها جای داد.

دراویل انقلاب در راهپیمائی ها و مساجد شرکت فعال داشت و مبحث انقلاب و هدف از انقلاب و... را به کانون خانواده می آورد. و خانواده را نسبت به مسائل آگاه می کرد.

بعداز انقلاب نیز فعالیت و مشغله وی افزونی می کرد و دراکثر مراسمات و در عزاداری اباعبدالله الحسین (ع) و... شرکت فعال و چشمگیری داشت. در این ایام بود که وی از سالار و سرور شهیدان نفس گرفت و در سال 1363  با تأکیدات حضرت امام خمینی(ره) با نیروهای بسیجی عازم جبهه های حق علیه باطل گردید.

 شهید هرگاه به مرخصی می آمد هیچگاه آرام و قرار در مرخصی را نداشت ، بطوریکه دل و قرار او درجای دیگری بود. وی مجددا به جبهه برگشت و به گفته شهیدان نگذاشت سلاح شهیدان به زمین بماند. می خواست که نگذارد سنگر جبهه خالی بماند.

اما اخلاص و صداقت و نمازهای شب او رنگ و بوی خاصی داشت ، به گفته مادر شهید در هنگام آمدن وی ازجبهه رنگ و بوی خاصی داشت که بسیار دوست داشتنی بود و قابل وصف نبود.

شهید عزیز نه برای مرخصی ، بلکه بخاطر رسیدگی به مادر داغدیده و افراد خانواده بی سرپرست می آمد.

تا اینکه بعد از23ماه پاسداری از مرزو بوم ایران اسلامی ، در 21 ماه مبارک رمضان سال 1365 در جبهه حاج عمران خداوند شربت شهادت را نصیبش نمود و شهید عزیز به لقاءالله پیوست.

روزی که به دنیا آمدی عریان        

                         جمعی به تو خندان ، تو بودی گریان

کاری بکن ای دوست که وقت رفتن

                         جمعی به تو گریان و تو باشی خندان

                       

 

 



شهید حسینقلی طاهری بنی نفراول از سمت راست



 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۲۵
جعفر نادری بنی

 

 

🌹 شهید حسین شریف پور


نام پدر: افراسیاب

تاریخ تولد: 1303

تاریخ شهادت: 1359/08/17

محل شهادت :اهواز

گلزار شهید : گلزار شهدای بن

 

🌸 شادی روح شهید صلواتی هدیه کنیم

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۱۱
جعفر نادری بنی


زندگی نامه شهید حسین سلیمی بنی


شهید حسین سلیمی بنی فرزند غلامرضا، درتاریخ چهارم فروردین ماه 1345 درخانواده ای مستضعف و کشاورز درشهربن متولد شد.و درخانواده ای تربیت یافت که پیرو خط شریعت محمدی و ائمه اثنی عشر و معتقد به اصول دین و احکام الهی و مطیع امرولایت فقیه بودند.

شهیدتحصیلات خود را تا پایان دوره ابتدائی ادامه دادند و به علت کمبود بضاعت مالی خانواده از ادامه تحصیل بازماندند. و درکنار پدر به کار کشاورزی مشغول شدند.

شهید حسین سلیمی در سن شانزده سالگی مادرمهربانشان را ازدست می دهند.با رفتن مادرشان خانه سرد و تاریک می شود و پدرشان به ناچار همسری دیگر انتخاب می کنند که زندگیشان را اداره نماید.

شهید، عشقی ازسالار شهیدان در سینه داشت و درکنارآن عشق خمینی در دل و جان او به هیجان آمد و شبانه روز دم از امام می زد.

زمانی که حضرت امام(ره) دستور ارتش بیست میلیونی بسیج را اعلام فرمودند، شهیدحسین در حالت بی قراری به سرمی بردند و از پدر اجازه شرکت در بسیج را درخواست می نمودو پدر اجازه نمی داد به علت اینکه زمان زندگی پدر بسیار نامساعد و دشوار بود.

عاشق بی قرارخود و دوستش رحیم سلیمی که از اقوامش بود در بسیج شرکت نمود و خارج از شهر و دیار در نجف آباد و در پادگان آموزشی آنجا دوره آموزشی تعلیم جنگ را دیدند و از آنجا به جبهه اعزام شدند و در چندین عملیات شرکت کردند.

شهید با پیگیری های خود توانستند زودتر ازموعدقانونی دفترچه آماده به خدمت را دریافت کنند و از آن طریق وارد نیروی ارتش گردند.و در جبهه اهواز ،هویزه به مدت نه ماه انجام وظیفه نمود. در طول این مدت سه بار به مرخصی آمدندکه بار سوم آن آخرین باری بود که آمده بودند و چند روزی که در محضر پدر بودند، توأم با عبرت ها و حکمت هابود.به پدر می گفت الان تا می توانی مرا سیر ببین، چون آخرین باری هست که مرا می بینی و پدر حیرت زده و با تعجب می گفت چه می گویی، و حقیقت گفتار به عمل رسید.

بالاخره شهید، در تاریخ بیست و هشتم فروردین ماه 1365 شربت شهادت نوشید و بسوی محبوب خویش شتافت.

دردست نوشته های این شهید عزیزچنین می خوانیم:

خداوندا! نظام جمهوری اسلامی را ، سربلند و آبرومند ، با ظهور حضرت مهدی (عج) به حکوت عدل جهانی متصل بگردان.

روحش شاد و راهش پررهرو باد.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۵۵
جعفر نادری بنی


زندگی نامه طلبه شهید علیرضا درعلی بنی


شهید علیرضا درعلی بنی در سال 1348 ، در خانواده ای مذهبی در شهرکرد دیده به جهان گشود. او ازهمان اوان کودکی تحت تعالیم دینی قرار گرفت ، به طوری که از سن شش سالگی به صورت کامل شروع به خواندن نمازکرد.

در سال 1354 تحصیلات ابتدائی را آغاز نمود . در این دوران به همراه چند تن از دوستان خویش، کتابخانه ی حسینیه اعظم را تأسیس نمود.در سال 1361 ، پس از اخذ مدرک سیکل به تحصیل علوم دینی در حوزه علمیه شهرکرد و سپس در شهر مقدس قم پرداخت.

در سال 1364 ، در عملیات «والفجر هشت» شرکت و از ناحیه گردن و فک به شدت مجروح گردید. پس از بهبودی باردیگر در مهرماه سال 1365 ، عازم جبهه های نبرد شد و در تیپ سرافراز بنی هاشم (ع) قم به مبارزه با دشمن پرداخت.

شهید علیرضا درعلی بنی در عملیات «کربلای پنج» مورد اصابت گلوله ی آرپی جی قرارگرفت و شهد شهادت را نوشید.


وصیت نامه شهید علیرضا درعلی بنی


بسم الله الرَّحمن الرَّحیم

یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿٢٧﴾إِرْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً ﴿٢٨﴾فَادْخُلِی فِی عِبادِی ﴿٢٩﴾ وَ ادْخُلِی جَنَّتِی ﴿٣٠﴾

هان اى روح آرام یافته و متین به سوى پروردگارت بازگرد که تو از او خشنود و او از تو خرسند است. پس در جرگه بندگان من درآى. و به بهشت من داخل شو

!

اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى‏ مَماتَ محمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ


با درود و سلام خدمت منجی عالم بشریت امام زمان(عج) دادگستر جهان و با درود و سلام برامام امت پیرجماران .و درود و سلام برخانواده شهدا و مفقودین و اسراء و این ملت شهید پرور.

و درود و سلام خدا و رسول خدا بر شما ای پدر و مادرم که پانزده سال برای من زحمت کشیدید تا مرا بزرگ کردید و فرزند خود را به جبهه فرستادید، تا ان شاالله با دادن خون خود و جان خود بتواند اسلام را زنده نگه دارد.

خدایا نمی دانم که حالا مانند شمع بسوزم برای اسلام و یا بعدا مانند شمع بسوزم. هرطوری که مصلحت است.خدایا من حالا می روم به جبهه تا بتوانم خدمتی برای اسلام کرده باشم. و ماهم این راه را انتخاب کرده ایم که هیچ راهی مانند اسلام ، آخرت ساز نیست. و ما خودمان هستیم که آخرتمان را می سازیم.اگر از این دنیا با کارهای خوب برویم آخرتی خوب داریم و اگر بد برویم آخرتی بد داریم.خدایا گناهانمان را ببخش که فقط به تو توکل می کنم.

ای پدر و مادرعزیزم اگر ان شاالله شهید شدم، اگرچه من لیاقت شهید شدن را ندارم، ولی امیدوارم که خدا ما را در زمره شهدا قرار دهد.برایم ناراحت نباشید به خاطر اینکه دشمنان اسلام به محض دیدن ناراحتی شما خوشحال می شوند. و آنها هم دنبال چنین فرصتی هستند.

ای پدر و مادرم مرا ببخشید که برای من زحمت کشیدیدو مرا بزرگ کردید و نگذاشتید خدای ناکرده گمراه شوم و مرا با نماز و مسائل اسلام آشنا کردید. اگرمن شهید شدم شما سرافراز خواهید بود و افتخار خواهید کرد که این فرزند ناچیزخود را فدای اسلام کردید و صبر داشته باشید و به خدا توکل کنید.

ای دوستان عزیزم، امیدوارم که مرا ببخشید و ازمن راضی باشید و همیشه سعی کنید خود را ازگناه دوربدارید و همیشه به فکر آخرت خوبی برای خود و دیگران باشید .

اما مادرم اگر من شهید شدم ناراحت نباش چون من و دیگر شهیدان مثل من ازعلی اکبر(ع) بهتر و والاتر نیستیم.ما همه آخرش باید از این دنیا رخت بربندیم چه بهتر که دربستر نمیریم بلکه شهید از دنیا برویم که برای آخرتمان توشه ای داشته باشیم.

اما ای برادران و خواهرانم ، امیدوارم شما هم مرا ببخشید و ازدست من راضی باشید و همیشه به یاد خدا بوده و کمک پدر و مادر باشید، که خدای ناکرده برای یک لحظه از دست شما ناراحت نشوند. همانطوری که تاکنون از شما راضی بوده اند و در نزد مردم خود را سرافرازبگیرید و افتخار کنید که برادرتان را فدای اسلام کردید.

و شما برادر و خواهر و ملت مسلمان ، بدانید که روز به روز مسئولیت شما سنگین تر می شود. و هررزمنده ای که سلاحش برزمین می افتد و شهید می شود ، مسئولیت شما سنگین تر می شود.

و از دوستانم می خواهم که اگر می توانند سعی کنند برایم هرنفر، 3روز نماز بخوانند و 2 روز ، روزه بگیرند.امیدوارم که خدا گناهان ما را ببخشد و ما را جزو شهیدان قراردهد .

تا می توانید برای امام عزیزمان دعا کنید وازدشمنان هیچ ترسی نداشته باشید که اگر ما را محاصره اقتصادی کنند همچون مولای متقیان امیرالمومنین ، حضرت علی (ع) فرزند رمضانیم و اگرمحاصره نظامی نمودند همچون سیدالشهدا، امام حسین (ع) فرزند محرمیم. (والسلام و علیکم ورحمه الله برکاته)

 

 

 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۱۲
جعفر نادری بنی


زندگی نامه شهید محمود حیدری بنی


شهید محمود حیدری بنی فرزند غلامرضا، در سال 1343 در شهربن در یک خانواده مستضعف و مذهبی دیده به جهان گشود.و تا هفت سالگی در آغوش گرم پدر و مادرخود تربیت یافت. و در سن هفت سالگی وارد دبستان شد، و دوران تحصیلی ابتدائی خود را در مدرسه علامه بن با موفقیت به پایان رساند.

بعداز دوران ابتدائی چون پدر ایشان به علت فقرمالی نمی توانست ایشان را جهت ادامه تحصیل به مدرسه راهنمائی بفرستد، لذا برای کمک به پدر پیرخود مشغول کارکشاورزی گردید.

در راهپیمائی ها و تظاهرات قبل از انقلاب نیز شرکت فعال داشت. با پیروزی انقلاب اسلامی ایشان بی نهایت خوشحال گردید، و با پیروزی انقلاب اسلامی علاقه ی شدیدی به ادامه تحصیل داشت. که با شروع جنگ تحمیلی حضور در جبهه را برادامه تحصیل مقدم داشت.

ایشان در بسیج آموزش نظامی را فراگرفت و داوطلبانه عازم جبهه شوش شد که دراین جبهه به شدت مجروح گردید و به علت شدت مجروحیت از نظام وظیفه معاف شد. و برای خدمت بیشتر به اسلام و مسلمین وارد جهاد سازندگی استان گردید.

وی چندین بار به صورت داوطلبانه از جهاد سازندگی به جبهه های غرب و جنوب اعزام شد و در زیر بمب و خمپاره و گلوله ، عاشقانه و خالصانه به سنگرسازی مشغول شد، تا اینکه برای آخرین بار که از طریق جهاد سازندگی به جبهه جنوب اعزام گردیده بود، در عملیات «کربلای پنج» در حال ساختن سنگر برای رزمندگان اسلام ، سرش مورد اصابت ترکش های دشمن قرار گرفت و به آخرین آرزوی خود رسید. و شهد شیرین شهادت را در تاریخ بیست و یکم دی ماه 1365 نوشید.

بعداز شانزده روز ازشهادت ایشان تنها یادگار و دخترش به دنیا آمد.

روحش شاد و راهش پررهرو باد.


فرازی ازوصیت نامه شهید محمود حیدری بنی


برادران من! نمازهایتان را به موقع بخوانید ، به فقرا و کهنسالان کمک کنید.

خواهران من! حجابتان را حفظ کنید و پشتیبان ولایت فقیه باشید و راه ایشان را ادامه دهید.




 




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۹:۲۸
جعفر نادری بنی


زندگی نامه شهید ابراهیم اکبری بنی


شهید ابراهیم اکبری بنی در سال 1345 وجود پاکش خانه ی محقر پدر و مادرش را در شهر بن صفا داد.

خانواده ای که بنای زندگیشان براعتقادات دینی استوار بود.گرچه درآمد شغل کشاورزی از نظر اقتصادی کفایت زندگیشان را نمی داد اما توکل به ایزد منان و شکریزدان، همه ی کاستی ها را ازبین می برد.

تحصیلات خویش را تا پایان دوره ی ابتدائی به سر برد و برای حمایت مالی از خانواده ، قدم پیش نهاد و دستان خویش را برای تلاشی دیگر به کار گرفت.

او همیشه زبانش را با کلام خدا مزین می کرد و وجودش را با خواندن وحی الهی صیقل می داد و به آرامشی زیباکه «الابذکرالله تطمئن القلوب » بود سوق می داد.

با تهاجم رژیم بعثی عراق به خاک میهن ، عاشقانه برای رضای حق در جبهه های جنوب شرکت جست و عملیات «فتح المبین» دری برای حضوراو درمناطق و عملیات های دیگرشد.

در سال 1364 به عنوان سرباز عازم مناطق جنوب گشت و جنوب حضور این عاشق دلباخته را که برای دیدن معشوق خویش لحظه ها را می شمرد احساس کرد.

درعملیات«والفجر8» لحظه ای رسیدن او به معشوق خویش فرا رسید. وی براثر اصابت ترکش به قلبش به فیض عظیم شهیدان نایل گشت. و لقب زیبای شهید را به خود اختصاص داد.

شهیدان می دانستند که متاع جان را به کدام مشتری و در کدام بازارباید فروخت تا در این سودا سود برند. می دانستند که حیات ابدی از گرمای خورشید شهادت است. پس پیشوند نامشان را شهید قراردادند، وصف بارزشان را شهادت.


فرازی از وصیت نامه شهید ابراهیم اکبری بنی


برادران عزیزمن! هیچ وقت سنگرهای جبهه را خالی نگذارید و رزمندگان اسلام را یاری نمایید و نگذارید ضد انقلابان درکشورمان ریشه کنند.

همیشه پشتیبان رهبر عزیزمان باشید و امام را یاری کنید.

خواهران من ،حجاب خود را همیشه رعایت کنید و زینب گونه رفتار کنید. سعی کنید پیوسته با پوشش حجاب خود مشت محکمی بردهان ضد انقلابان بزنید.






۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۳۰
جعفر نادری بنی


زندگی نامه شهید غلامحسین درعلی بنی


شهید غلامحسین درعلی بنی فرزند حسینقلی ،در سال 1339 در شهر بن زمین را منورساخت.حیات طیبه اش رادرسایه پدر و مادری متدین سپری کرد.او عاشق نماز و روزه بود و این ویژگی از اصلی ترین مشخصه های شهیدانی بود که بی اغراق زینت تاریخ بشری هستند. غلامحسین اغلب اوقات خود را در مسجد جامع بن سپری می کرد تا بدین طریق تعلقات مادی خویش را از لوح ضمیر پاکش بشوید.

شهیدغلامحسین از جمله وارثان بحق حسین(ع) است که در دوران زندگی خویش عاشقانه برای حسینش می گریست و در عزاداری هایش شرکت می نمود. او مظهر شجاعت و دلاوری بود. ودر طول انقلاب نیزهمواره با دیگران دلیرمردان در تمامی صحنه ها حضور داشت .پس از انقلاب به عضویت سپاه شهرکرد درآمد.

شهیدغلامحسین اخلاق نیکویی داشت و تفسیر صمیمیت و مهر بود. او روحی بود که از شدن ایمان ، به زلال آب روشنایی آفتاب رسیده بود و همه چیز جز خواست و اراده و عشق الهی در پیش چشمان نورانی اش هیچ نبود.

غلامحسین ازجمله پاسداران واقعی انقلاب اسلامی و حامیان صدیق ولایت بود. او عاشق شهادت بود و عشق او به این موهبت الهی ، نشأت گرفته از علم و باور قلبی اش به ماهیت احیاگر شهادت بود. و به نیکی دریافته بود که با شهادتش حیات ابدی و بقایی جاودانه را به ارمغان خواهد برد.

 تا این که با شرکت در میدان های نبرد و جنگ و حماسه آفرینی های فراوان ، در عملیات والفجر چهار در نهم آبان ماه سال 1362 در خاک« مریوان» به دیدار معبودش شتافت.

یادگار این شهید بزرگوار دختری است که چند روز پس از شهادت پدرش به دنیا آمد و بنا به وصیت پدرش نامش را فاطمه  نهادند.


وصیت نامه شهید غلامحسین درعلی بنی


«بسم الله الرحمن الرحیم»

شهادت فخراولیاء بوده و فخرما. ( امام خمینی (ره)


اکنون که این وصیت نامه را می نویسم از دنیای فانی دست کشیده ام و رو بسوی خدا می روم، تا بلکه مرا ببخشد.

ای برادران عزیز نکند دررختخواب ذلت بمیرید که حسین(ع) در میدان نبرد شهید شد. .ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی(ع) در محراب عبادت شهید شد. و مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبرحسین(ع) درراه حسین(ع) با هدف شهید شد.

ای مادران مبادا از رفتن فرزندان خود به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب زینب(س) را بدهید، که تحمل 72 تن شهید را نمود.

اکنون که امتحان خدا فرا رسیده و کربلای حسین(ع) دوباره تکرارشده ، برما واجب است تا با شرکت در میدان کارزار و ستیز با کافران از این امتحان الهی موفق پیروزآئیم.

امروزاسلام درجهان مظلوم واقع شده است و ما باید با تلاشمان از اسلام حمایت کنیم. الان که دشمنان اسلام از همه سو به این مکتب حیات بخش حمله ورشده اند برهمه ماست تا با مال و جان خویش به دفاع از آن برخواسته و اسلام را یاری دهیم.

خدا را سپاس می گویم که مرا در مرحله ای قراردادکه انقلابی حسینی پا گیرد و ما را از ضلالتها و کجروی ها به سوی صراط مستقیم هدایت کند. خدایا تو خود شاهدی که در راه تو برای تو هجرت نمودم و به کربلای خونین ایران قدم نهادم.

خدایا از تو می خواهم که به من لیاقت شهادت را بدهی نه اینکه از این دنیا خسته شدم می خواهم بمیرم نه ، فقط برای خاطرتوست که حاضرم جان شیرین را فدایت کنم ،چون اسلام تو از هر عزیزی عزیزتر است و ما باید همه فدای اسلام بشویم.

اطاعت ازامام که مجسمه اسلام است یک امرواجب است و هرکه اطاعت نکند عذاب خدا را خواهد گرفت.جبهه های اسلام را تقویت کنید مبادا خدای ناکرده سستی کنید تا دشمن برما پیروز شود. و ازخدا بخواهیدتا شما را پیروز گرداند.

و جوانان غیور اسلام ازشما می خواهم که بعداز مرگ من اسلحه خونین مرا در بردست گیرید و با کافران بجنگید و دشمن بداند که اگر ما رفتیم هنوز 10میلیون کودک در قنداق داریم که بعداز چند سال آماده نبرد با کافران می شوند.

ای برادران و خواهران در مراسم دعای کمیل ها و دعای توسل ها شرکت کنید و تقوا پیشه خودسازید. و با کمک های خود به جبهه ها ، قلب امام زمان(عج) را راضی کنید .

مرا درزادگاهم بن پیش قبر شهید نادعلی اکبری خاکم کنید. و ازتمام دوستان و آشنایان می خواهم که مراحلال کنند و امام را خیلی دعا کنید.

بارخدایا عمرامام مارا تا میلیون ها سال طولانی بگردان.

بارخدایا رزمندگان اسلام را پیروزبگردان.

بارخدایا شهدای ما را درصف شهدای کربلا قراربده.

خدایا ، خدایا ، تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار.

مرگ برآمریکا، مرگ بر شوروی ، مرگ بر صدام ، مرگ براسرائیل





۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۱۶
جعفر نادری بنی


زندگی نامه شهید محمدعلی مرزبان


شهید محمدعلی مرزبان فرزند غلامحسین، در شب 21 ماه مبارک رمضان در سال 1353 درخانواده ای متدین و با تقوا در شهرمحبان اهل بیت(علیه اسلام)، شهر بن به دنیا آمد.

خانواده ای که «محمدشان» را آنچنان پرورش داده و تحت تربیت اسلامی درآورند که از محمد آن کودک و نوجوان سالهای نه چندان دور، جوان نیرومندی می سازد که درهرحال و درهرجا لحظه ای ازخدا گسستن و به غیرخدا اندیشیدن را حرام می دانست.

اوپس از سپری کردن کودکی با شروع جنگ تحمیلی قدمهایش به آستانه مدرسه ابتدائی حکیم آذر شهربن آشنا شد. پس از آن دوران راهنمائی را وارد مدرسه راهنمائی امام صادق(ع) بن شد و در سال 1373 موفق به اخد دیپلم تجربی از دبیرستان امام علی(ع) (شهیدمحمد منتظری سابق) گردید.

آری سخن از محمد است، او سمبل مهر و وفا ، عشق و ادب بود. چهره اش نشانی از متقین بود و درچشمانش امیدی از منتظرین برق می زد.

قرآن او را خوانده بود و او تالی، حامل و عامل به قرآن بود.همیشه گل سرخی از لبخند به چهره داشت و اشکهای خلوتش نشان ازحزن درون بود، با آنکه جوان بود و دراوج غرور اما همیشه تازیانه ای از تقوا به دست داشت ، تا در هجوم خیل تمنیّات نهیب (لا) سردهد. چرا که به مولایش سرتسلیم فرود آورده بود.

محمدآزرده خاطری بود که آزردگی هایش از صفات بد دیگران بود، پریشان حالی بود که پریشانیش از اوضاع نابسامان بعضی از بی دردها حاصل می شد.چهره دیگر محمد شور و عشق و نشاط بود، چرا که او هدف را یافته بود ، امیدداشت و در تشخیص خوبیها و بدیها سرگردان نبود.


شهید مرزبان ، از زبان دوستان:

1- ابتدا به سلام 2-گرمی و صفا و صداقت 3-خلوص در نیت و عمل4- دقت و نظم درکار5- عدم غرور6-احترام به بزرگترها 7- ادب در مقابل پدر و مادر8-گوش شنوا 9-چشم بینا10- نماز در اول وقت 11- قنوتی از سوی نیاز12- سجده ای خالصانه به درگاه خدای بی نیاز 13-همیشه درآرزوی شهادت و...


شهید مرزبان و فعالیت های اجتماعی فرهنگی:

1- فعالیت در بسیج و پایگاه مقاومت 2- عضوفعال انجمن اسلامی3- مسئول کتابخانه 4- سرپرست طرح اقامه نماز در دیرستان 5- شرکت فعال در برگزاری مراسمات دعای توسل و کمیل و جشن های قرآنی و مناسبت های مذهبی

6-فعال نمودن امورفرهنگی دارالقرآن الکریم امام صادق(ع) شهر بن

ازمکان هایی که شهید عزیز فعالیت زیاد داشت دارالقرآن کریم بن بود به طوری که بخش اعظم اوقات شریف خویش را در امرفعال نمودن دارالقرآن صرف می نمود. و در واقع به عنوان خادم القرآنی مخلص برای رضای خداوند متعال تلاش می کرد.


نحوه شهادت

شهیدمحمدعلی مرزبان در بعدازظهر روز 19 دی ماه سال 1374 در جامه مقدس سربازی در اثر سانحه انفجار در منطقه مانورآموزشی شربت شهادت نوشید و در این بازار کساد شهادت، باسبکبالان شاهد همجوار گشت.

آنچه از جیب هایش بدست می آید، یک قرآن و یک زیارت عاشورا بود که به خون مطهرش رنگین گشته بودند. این قرآن و زیارت عاشورای خونین، ما را از گفتن هر سخن دیگر بازمی دارد که این دو خود بهترین معرف آن شهید سعید است.



دل نوشته هایی از شهید محمدعلی مرزبان


«بارخدایا رنج دوری این عزیزان(شهیدان)  قلبم را ریش کرده و دلم هوای پرواز به سوی آنها را دارد.»

«بارخدایا در این بازارکساد شهادت ما را به کاروان شهدا برسان.»


عضوشدن در دارالقرآن الکریم امام صادق(ع) بن یک توفیق الهی بود که اگر عضو نمی شدم معلوم نبود الان چه کاره بودم و یا چه کارهائی می کردم و من خدا را شکر می کنم که این نعمت عظیم خود را شامل حال من نمود.

 

 




۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۲۷
جعفر نادری بنی


زندگی نامه شهید علی اکبر طاهری بنی


شهید علی اکبرطاهری بنی در سال 1339 در شهر بن متولد شد.

وی در سن هفت سالگی به آبادان رفت و درآنجا دوران نوجوانی و جوانی خویش را سپری نمود تا اینکه با شروع جنگ تحمیلی به عضویت سپاه خرمشهردرآمد ، و عاشقانه درخدمت به میهن خویش و پیروی از ولایت امام (ره) تلاش کرد.

شهید بزرگوار که درعملیات «بیت المقدس» حضور داشت و درسال 1361 در منطقه ی عملیاتی جاده اهواز –خرمشهر به درجه عظیم شهادت نایل گشت. تا عطش دیدار را با حضور در دادگاه مولای خویش و با نوشیدن شربت شهادت فرو نشاند.

شهیدعلی اکبر از آنانی بود که عاشقانه در«سپاه خرمشهر» نام خویش را ثبت نمود تا جاودانه ی تاریخ باشد.






۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۹:۱۱
جعفر نادری بنی

 

 

 

 

 

 

شهیدمحسن امانی بنی
 

نام پدر: حبیب الله
تاریخ تولد: 1344

اصیلت : شهربن

محل تولد: رهنان
شغل: مکانیک
یگان اعزام کننده: بسیج
تاریخ شهادت: 63/6/27
محل شهادت: کردستان – سنندج
زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان


زندگینامه:

کوهی بود، پرنده ای و مردی که شانه هایش آرامش ارغوانی اندوه را می فهمید. دستانش در روزهای باد و باران سایه بان دو چشم آفتابی بود که جهان را بی تابانه می نگریست. قدم هایش شکوهمند و بزرگ بود. دل دریایی اش که مرغان پیر ابدیت بر فراز آن چرخ می زدند همیشه برای خدا پر می زد، همیشه می رفت، سکون را تسلیم مرگ آور می دانست. خدا را می فهمید. آه از آن دست ها، آن بازوان که شاخه های تناور تمایل بود و آن چشم ها که میراث دار خورشید گرم مهربانی. درختان با طنین نیایش او آواز می خواندند و پرندگان معنای مهربان پروازش را می فهمیدند. در پناه لطافت و لبخند می ایستاد و به قامت بلند عشق تکیه می کرد و جهان را با قدم هایش می خرامید آن گاه که غربت غریب غبار روی گیسوانش، روی شانه هایش می نشست و او در حجم سپید غبارهای آسمانی گم می شد! همیشه عاشق جبهه بود، با اینکه هجده سال بیشتر نداشت، همیشه عاشق رفتن و رسیدن بود و همین عشق و علاقه باعث شد که بخوانندش. تحصیلاتش در حد ابتدایی بود ولی فکر بلندی داشت.

 

جلوه هایی از شهید:
اخلاق پسندیده و نیکویی داشت. عاشق جبهه و جنگ با دشمنان اسلام بود و حقاً شخصی فعال در همه ی امور چه شخصی و چه اجتماعی، در شهر خود بود.

 

پیام شهید:
و اکنون اسلام نیازند جوانانی است که در راه آن با کفار پیکار کنند. پس پیکار کنید و از دشمنان این مرز و بوم نهراسید و آن ها را برانید. وظیفه ی ما ادای تکلیف است، خدا باید در رأس همه ی کارهای ما باشد.

 

گلبرگ های خاطره:
بهترین خاطره ای که می توان از محسن بیان کرد اینکه محسن تمام اوقات را در جبهه بود و در طی مدت تقریباً طولانی که جبهه بود فقط دو بار به خانه آمد، یک بار بعد از زخمی شدنش که خانواده دلواپس شده بودند و دیگر بار برای خداحافظی، تمام لحظه هایش در جبهه سپری می شد، وقتی که می آمد سرگرم کارهای جبهه بود. کوچکترین واهمه ای از مرگ نداشت. همیشه عاشق شهادت بود.
محسن می دانست که شهید می شود. دفعه ی اولی که به خانه آمد دو تا عکس بزرگ از خودش آورد و به مادر داد و بدون هیچ حرفی رفت و زخمی برگشت، حتی زخم شانه را به پدرم نیز نشان نداد، چون نمی خواست به اصطلاح ریا کند. به نماز اهمیت می داد. ساکت و متبسم بود و به بچه ها علاقه ی وافری داشت. در سنی نبود که کارهای بزرگی انجام دهد ولی همیشه مثل بزرگترها رفتار می کرد، با اینکه تحصیلاتش کم بود ولی از سطح فکری بالایی برخوردار بود و روح والایی داشت و واقعاً به هدفی که می خواست رسید. ان شاء الله که بتوانیم راهش را دامه بدهیم.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

 

 

 

 

شهیدمحسن امانی بنی نفر اول از سمت راست

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۸:۲۲
جعفر نادری بنی


زندگی نامه شهید علی میرزا نادری بنی


شهید علی میرزا نادری بنی در سال 1341 ، گل زندگیش در شهر بن شکوفا شد.

در سن هفت سالگی به مدرسه رفت و پس از اتمام تحصیلات ابتدائی ، مهر و عطوفتش او را وادار به ترک تحصیل کرد تا به پدر خود در امرکشاورزی کمک کند.

وی روح ظلم ستیزی داشت و نمی توانست نظاره گر ظلم عوامل استکبار در کشور سرو قامتان باشد. به این دلیل با شروع موج انقلاب ، وارد سیل خروشان انقلابیون گردید.

مسجد سنگرهمیشگی او بود ، او ایثار را درهمین مساجد آموخت. او نغمه های «یاحسین(ع)» را درهمین مساجد با گوش جان شنید و درس عشق و شهادت را از حسین(ع) آموخت.

در جبهه ها آنچه را که آموخته بود عملی کرد. در سال 1360 به خدمت مقدس سربازی اعزام شد و بعداز دوماه آموزش در کرمان ، به جبهه های دزفول اعزام شد.و سرانجام در نماز عشق به فرمانده ی خود حسین(علیه السلام) اقتدا کرد.

شهید علی میرزا نادری در سال 1361 ، در غرب جبهه دزفول درعملیات«فتح المبین» قله ی شهادت را فتح کرد.




۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۳۴
جعفر نادری بنی


زندگی نامه شهید ابراهیم سلیمی بنی


شهید ابراهیم سلیمی بنی در سال 1337 در شهربن قدم به عرصه ی گیتی گذاشت، و درسایه پدری دلسوز و زحمت کش و مادری مهربان رشد نمود.

شهیدابراهیم همنشین شجاعت و دلاوری بود. او کارکردن را دوست داشت.و ازهمان دوران کودکی علاقه مند به یاری پدر و مادر بود و به دلیل علاقه ای که به کار پدرداشت ،در سن چهارده سالگی، برای کارکردن به شیراز رفت و مدتی در آنجا به کارگری مشغول شد.

او عاشق امام و انقلاب بود و برای تداوم انقلاب دلسوزانه فعالیت می کرد. وی که کار و تلاش را دوست داشت ، پس از پیروزی انقلاب نیز در جهاد سازندگی ثبت نام کرد و درآنجا مشغول به کار شد.

شهید ابراهیم سلیمی نشان شادابی و سرافرازی را همیشه همراه داشت و در اخلاق نیکو اسوه بود. محبوبش حق تعالی بود و احکام ودستورات الهی را به خوبی اجرا می کرد و دیگران را نیز به این کار دعوت می نمود. او پس ازمدتی کار و تلاش به پیروی از سنت پیامبر(ص) ازدواج کرد. ثمره این ازدواج دو فرزند است که ان شاالله بتوانند رهرو خوبی برای پدر بزرگوارشان باشند.

این شهید بزرگوار تفسیر زیبای محبت و مهربانی بود. او عاشق و آرزومند شهادت بود ، هنگامی که جنگ تحمیلی شروع شد ، بادیدن برادران به خاک و خون کشیده شده در جبهه ، آرام نگرفت و بعداز گذراندن دوره آموزشی ، داوطلبانه به سوی جبهه ها رهسپارشد.

او پس از چندین بار عزیمت به جبهه ، سرانجام در سال 1363 با نوشیدن شهد شیرین شهادت ، به آرزوی دیرینه اش دست یافت.

 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۰۱
جعفر نادری بنی