شهدای شهر بن

کاش بودم با شما ، ای شهدای شهر مـن

شهدای شهر بن

کاش بودم با شما ، ای شهدای شهر مـن

شهدای شهر بن

این وبگاه جهت معرفی شهدای شهر بن در استان چهارمحال و بختیاری طراحی شده است.
امیدواریم مورد رضایت شهدا قرار بگیرد.

خانواده های شهدا می توانند مطالب و عکس های شهدای خود را جهت درج در این وبگاه از طریق آدرس :
(شهر بن - خیابان ملت ، کافی نت شهر بن - شهر من ) به دست ما برسانند.

یا در صورت توان به این آیدی در تلگرام ben_man@ بفرستند.


کاربران می توانند اطلاعات شهید موردنظر را در قسمت راست وب در بخش طبقه بندی موضوعی و نام خانوادگی شهید مورد نظر جستجو نمایند.

اگراطلاعات جدیدی از یک شهید به دست ما برسد پست مربوط به آن شهید به روزرسانی می شود و در صفحه اصلی قرارمی گیرد.

آدرس کانال شهر بن در روبیکا و تلگرام beneman@

آخرین نظرات
  • ۱۸ بهمن ۹۹، ۱۵:۰۱ - امیرحسین احمدی
    👍👍💗
نویسندگان

۹ مطلب با موضوع «امانی،استکی» ثبت شده است

 

 

🌹 شهید نورالله امانی بنی

نام پدر:حسین

تاریخ تولد: 1348/03/12

تاریخ شهادت:1365/10/04

عملیات شهادت:کربلای 4

محل شهادت : جنوب

گلزار شهید : گلزار شهدای اصفهان


🌸 شادی روح شهید صلواتی هدیه کنیم

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۹ ، ۱۹:۲۱
جعفر نادری بنی

 

 

 

 

نام: مهرعلی

نام خانوادگی: امانی ‌بنی

نام پدر: روزعلی

تاریخ تولد: 1341/06/21

تاریخ شهادت: 1368/05/24

محل شهادت: سردشت

کد مزار: 08-04-09

شماره پرونده: 1368178

محل پرونده: منطقه 1 اصفهان

کد شناسایی:  1073653

محل اعزام: ژاندارمری

 

زندگی نامه: 

شهیدمهرعلی امانی بنی/ الف - ش : بیست و یکم شهریور 1341، در شهرستان اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش روزعلی، کشاورز بود.

  تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان سرباز ژاندارمری در جبهه حضور یافت.

بیست و چهارم مرداد 1368، با سمت فرمانده گروهان در گردنه خان بانه بر اثر اصابت گلوله به سینه هنگام درگیری با گروه های ضد انقلاب شهید شد. مزار او درگلستان شهدای زادگاهش واقع است. برادرش اباذر نیز شهیدشده است

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۹ ، ۱۸:۰۳
جعفر نادری بنی

 

 

سردار شهید حاج رضا امانی بنی

 

اهل شهرستان بن

تاریخ شهادت: 64/11/24

محل شهادت: عملیات والفجر 8 (فاو)

گلزار شهید : گلزار شهدای اصفهان

 

سمت های ایشان در دفاع مقدس:


فرماندهی تیپ زرهی 28 صفر

فرماندهی قرارگاه نجف

فرماندهی رزهی قرارگاه کربلا

فرمانده توپخانه لشکر امام حسین (ع)

جانشین زرهی قرارگاه مرکزی خاتم‌النبیاء (صلی‌الله علیه و آله)

 

زندگی نامه سردار شهید حاج رضا امانی بنی

 

 

 

شهیدحاج رضا امانی بنی فرزند نوروزعلی ، در تاریخ بیست و هشتم فروردین ماه سال 1339 دیده به جهان گشود،

وی دوران نوجوانی خویش را با مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی سپری نمود.

با پیروزی انقلاب به نهاد مقدس سپاه وارد شد و از آن طریق به کردستان اعزام گردید و با آغاز جنگ تحمیلی از طریق سپاه اصفهان به عنوان پاسدار به مناطق عملیاتی جنوب اعزام شد.


شهید حاج رضا ، تا پایان دوره کارشناسی در رشته علوم و فنون نظامی درس خواند. سال1361 ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد.

او از تعلق به دنیا و هوا و هوس های دنیوی به دور بود،و یکپارچه درفکرخدمت و فعالیت در راه خدا بود. اخلاق او در رابطه با دوستان و آشنایان و خانواده ، فوق العاده خوب بود. با نهایت لطف و مهربانی با دیگران برخورد می نمود و با سفر حج، روحیه معنوی وی در مرحله ی والاتری قرارگرفت.چرا که وقتی صحبت درباره حج می شد، چهره ای بشاش و عارفانه پیدا می کرد.

هیچ گاه از خود سخن نمی گفت . اگر از او که مسئولیت های فرماندهی تیپ زرهی 28 صفر، فرماندهی قرارگاه نجف ، فرماندهی رزهی قرارگاه کربلا ، معاونت زرهی قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء و مسئولیت های دیگری را برعهده داشت.

وقتی از او می پرسیدند حالا چه کار می کنی ؟ در پاسخ می گفت «ان شاالله پاسدار هستم»

خود را نسبت به دیگر رزمندگان خیلی کوچک می دانست و شهادت را برای خود زینت تلقی می کرد.

شهیدبزرگوار در عملیات پیروزمندانه «والفجرهشت» در تاریخ بیست و چهارم بهمن ماه سال 1364 با سمت فرمانده در فاو عراق براثراصابت ترکش به پهلو عاشقانه به پرواز درآمد.

 

 

*********************

وبگاه رسمی فرماندهان شهید دفاع مقدس :

 

زندگینامه شهید حاج رضا امانی ‌بنی

شهید رضا امانی‌بنی در سال ١٣٣٩ در شهر اصفهان متولد شد.

پس از دریافت دیپلم به خدمت سربازی رفت و در یگان زرهی ارتش مشغول خدمت شد.

پس از چندی به علت بیماری و عمل جراحی از خدمت معاف گردید. این مسئله همزمان با طلیعه انقلاب اسلامی بود.

در این زمان وی به صف تظاهر کنندگان پیوست و نقشی در این حماسه تاریخی ایفا کرد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت سپاه درآمد و راهی کردستان شد و یکسال و نیم در آن دیار به نبرد بی‌امان با اشرار ضدانقلاب پرداخت.

سپس با کوله‌باری از تجربه به منطقه جنوب شتافت و به سبب آشنایی قبلی با یگان زرهی، وارد یگان زرهی سپاه شد و با خیل غنیمت‌ها، لشکری قوی با امکاناتی ارزشمند به وجود آورد.

او همیشه در خط مقدم بود و فارغ از تعلقات دنیوی به جهاد با متجاوزان می‌پرداخت.

همیشه برای دوری از ریا، کارها و مسئولیت‌ هایش را از دیگران کتمان می‌کرد.

در مسایل نظامی مهارت فراوانی داشت و در ارتقای اطلاعات زرهی و سازماندهی افراد در این رشته تلاش می‌کرد و بحق او را باید یک نظریه‌پرداز نظامی و کارشناس زرهی لقب داد.

وی در سال ٦٣ در عملیات عاشورا در ارتفاعات میمک، سمت فرماندهی تیپ ٢٨ صفر را بر عهده داشت که شجاعت بی‌نظیری از خود نشان داد و دائم سوار بر موتور در حال سرکشی به نیروها بود و حرکات دشمن را زیر نظر داشت.

به همین دلیل توانست عملیات را به خوبی اداره کند.

چاره‌اندیشی از خصوصیات بارز او بود.

با سیاست خاص خود عملیات را هدایت می‌کرد.

با نیروهایش آمرانه صحبت نمی‌کرد؛ بلکه با توضیح و دلایل آشکار، آن‌ها را به پیگیری امور محوله علاقمند می‌کرد.

در مدت خدمت خود مناصب مختلفی همچون قائم‌مقام لشکر ٣٠ زرهی، فرمانده تیپ مستقل ٢٨ صفر، فرمانده عملیات قرارگاه سلمان در غرب، قائم‌مقام لشکر ویژه ۲۵ کربلا و فرمانده زرهی قرارگاه کربلا را برعهده داشت.

وی سرانجام در تاریخ ٢٤ بهمن ١٣٦٤ در عملیات والفجر ٨ در منطقه فاو به شهادت رسید و پیکر پاکش در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.

 

از وصیت نامه ی شهید :

... در مجموع ما امت اسلام هستیم که از یکدیگر انتظار داریم، مخصوصا هنگامی که مکتب الهی ما مورد تعرض و تهاجم کافران باشد، باید از آنچه خدا به ما هدیه کرده یعنی همان مکتبمان حفاظت و حراست کنیم. بنابراین آنچه در این زمان برایمان مهم است، همانند زمان های دیگر دفاع از اسلام است...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۵۸
جعفر نادری بنی



زندگی نامه شهید خسرو استکی بنی

شهید خسرو استکی بنی فرزند ناصرقلی در بیست و دوم آذرماه 1335 در شهر بن پای به عرصه هستی نهاد. و زیبایی لطف حق را برخانواده ای مذهبی گشود. خانواده ای که در دامن خود کودکی را پرورش داد که درمناجات نیمه شبهایش «الهی و ربی من لی غیرک» را با تمام وجود زمزمه می کرد.

تحصیلات او تا مقطع ابتدائی ادامه یافت و پس از آن در ذوب آهن اصفهان مشغول به کار گردید. در سال 1354 به خدمت سربازی رفت. با پیروزی انقلاب به رهبری امام(ره) در سپاه پاسداران که محلی برای خدمت او به نظام و کشور و امام بود مشغول به کار شد.

اما آنان که شور حسین (ع) در سینه هایشان غوغا می کرد و فریاد حسین(ع) از برگ برگ تاریخ به گوششان می رسید، به ندای «هل من ناصر ینصرنی»امام خمینی (ره) این «حسین دوران» لبیک گفتند. و شهید استکی آن آزاد از بند تن و اسیر عشق نیز به مولای خود لبیک گفت و در سال 1360 ، عازم جبهه رقابیه گشت.

رقابیه شاهد سوز و گداز او در نیمه های شب است و اشک های او را در خود نگاه داشته است. تا غفلت دیدگان مرا شستشو دهد. رقابیه با خون زیبای او ارزش یافت تا من و تو اسیر مشتی خاک نشویم ، بلکه خاکی شویم تا به افلاک رسیم.

شهیدخسرو استکی یکی از افلاکیان بود که در عملیات «فتح المبین» ، منطقه موسیان، درچهاردهم فروردین ماه 1361 به عرشیان پیوست و به افلاک عروج کرد.


وصیت نامه شهید خسرو استکی بنی

بسم الله الرحمن الرحیم
لااله الاالله، محمد رسول الله ، علی ولی الله.

به نام خدائی که رحمت عامش ایجاد خلق و رحمت خاصش موجب فرستاندن آن رسول پاک ، آن خورشید هدایت ، نجات دهنده بشریت از کفرو ظلم و جهالت شده است.

درود بیکران برشهدای اسلام ، درود برشهدای کربلا ، درود برشهدای انقلاب اسلامی ایران .

اینجانب خسرواستکی بنی فرزند ناصرقلی ، عضوسپاه پاسداران شهرکرد در تاریخ 1/6/1359 این وصیت نامه را نوشتم.

من در طول زندگانیم آن طور که شاید و باید نتوانستم به جامعه خدمت کنم، امیدوارم که بعدازاین چند قطره خون ناقابل من در راه اسلام و امام امت ریخته شود و به خون پاک شهدای انقلاب بپیوندد ، و بنیاد مستکبران را از ریشه برکند.

پیام بنده به ملت شریف و شهیدپرور ایران این است که در خط امام  باشید ، که همان خط اسلام است و به اسلام فکر کنید. دین مبین اسلام را یاری کنید و به ندای سرورآزادگان امام حسین(ع) لبیک بگوئید که فرمود: (آیا کسی هست که مرا یاری کند) و به ندای امام امت خمینی کبیر پاسخ مثبت دهید و دست از یاری این ابرمرد برندارید.

اما ای گروه های مختلف چپ و راست به اسلام بپیوندید ، اگرمی خواهید سعادتمند شوید. به فرموده امام خمینی رهبرانقلاب اسلامی ، ای قطره ها به دریا بپیوندید ، اگر می خواهید سعادتمند شوید. اسلام پاسخ گوی تمام نیازهای بشری می باشد.

شما اگر به اسلام پیوستید، به آغوش امت اسلامی برگشتید و در خط امام قرار گرفته اید. و بهترین سعادت دنیا و آخرت نصیبتان خواهد شد.

و اما خیلی از گروه ها و اشخاص در طول تاریخ برعلیه حق قیام کردند ، مانند اصحاب فیل ، فرعون ها ،شدادها ، نمرود ها ، دقیانوسها و خوارج نهروان ، یزیدها ، دمکراتها وکودتاچیان نافرجام طبس و کودتا چی های هوائی و منافقین که همه آنها به درک واصل شدند ، شما عبرت بگیرید ، تاریخ تکرارنشود و اگر دین هم ندارید، لااقل آزاده باشید.

پدرو مادرم ، امیدوارم که مرا ببخشید ، خداوند به شما طول عمر و صبر عطا فرماید و از برادران و خواهرانم بسیار معذرت می خواهم که نتوانستم حق برادری را کامل ادا کنم . و از کلیه اقوام و دوستان عذر می خواهم که نتوانستم خدمتشان برسم ، خود آنها می دانند که در طول عمرم کم و بیش با آنها مواجه بودم .

سفارش بنده به همه شما این است که تقوای الهی را هرگز از یاد نبرید ، همه باهم به ریسمان خدا چنگ بزنید و از تفرقه بپرهیزید ، درباره خویشاوندان خوبی کنید .

 نماز پایه دین شماست ، مبادا ترک کنید ، نماز انسان را از کارهای زشت و ناپسند باز می دارد و انسان را به خدا نزدیک می کند.

به فقرا و تهی دستان کمک کنید. کاری که رضای خدا درآن است در انجام آن بکوشید با مردم به خوشی و نیکی رفتارکنید.

چنانچه قرآن دستورداده است به امانت پیامبر(ص) که همان قرآن و عترت است ، امانت دار و وفادار باشید و درنگهداری آن بکوشید . امربه معروف و نهی از منکر را ترک نکنید . درکارهای خیر پیش قدم باشید. رابطه خود را با دوستان و اقوام قطع نکنید . ازخدا بترسید که کیفرخدا شدید است.

درمجالس دینی و سخنرانی های مذهبی شرکت کنید . کتابهای مذهبی را مطالعه کنید. از روحانیت متعهد پشتیبانی کنید.

خداوند همه شما را در کنف حمایت خود محفوظ بدارد و به امت پیامبر(ص) توفیق دهد که احترام شما و احترام پیغمبر خود را حفظ کنند . همه شما را به خدا می سپارم و امیدوارم که امام امت خمینی بت شکن به آرزوهای نهائی خود برسد.خداوند پیروزی را نصیب اسلام و مسلمین فرماید.

پدرو مادرم در تربیت فرزندانم ، راضیه و سمیه بکوشید و به همسرم حرفی که مایه دلخوری باشد نگوئید. و هرطوری که احکام اسلام می فرماید با او رفتار کنید.

درود برهمه شما ، خداحافظ، (خسرواستکی)







۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۰۳
جعفر نادری بنی

 

 

 

نام: اباذر

نام خانوادگی: امانی بنی

نام پدر: روزعلی

تاریخ تولد: 1341/02/01

تاریخ شهادت: 1362/05/14

کد شناسایی: 1073629

شماره پرونده : 62/2469

 

زندگی نامه: 

شهید اباذر امانی بنی/ الف - ش : یکم اردیبهشت 1341، در شهرستان اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش روزعلی، باغبان بود .

 تا پایان دوره متوسطه در رشته برق درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.

چهاردهم مرداد 1362، با سمت فرمانده گروهان لشگر14 امام حسین(ع) در کنجان چم بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سینه توسط نیروهای عراقی شهید شد.

مزار او درگلستان شهدای زادگاهش واقع است. برادرش مهرعلی نیز شهیدشده است.

 

 

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۳۰
جعفر نادری بنی


نام: مجید
نام خانوادگی: امانی ‌بنی
نام پدر: محمدعلی
تاریخ تولد: 1345/01/01
تاریخ شهادت: 1366/03/20
محل شهادت: بانه
کد مزار: 30-05-06
شماره پرونده: 661984
محل پرونده: منطقه 2 اصفهان
کد شناسایی: 1073649
محل اعزام: بسیج

زندگی نامه:

شهید مجید امانی بنی/ الف - ش : یکم فروردین 1345، در شهرستان اصفهان چشم به جهان گشود.
پدرش محمدعلی، فرش فروش بود . دانش آموز سوم راهنمایی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.
بیستم خرداد 1366، در جاده سنندج - کامیاران بر اثر سانحه رانندگی شهید شد. مزار او در گلستان شهدای زادگاهش واقع است







۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۵۷
جعفر نادری بنی

نام: علی ‌اصغر
نام خانوادگی: امانی ‌بنی
نام پدر: نجف قلی
تاریخ تولد: 1337/03/01
تاریخ شهادت: 1361/01/07
محل شهادت: محور دزفول-شوش
کد مزار: 01-10-20
شماره پرونده: 613003
محل پرونده: منطقه 1 اصفهان
کد شناسایی: 1073446
محل اعزام: سپاه‌

زندگی نامه:

شهیدعلی اصغر امانی بنی / الف - ش : یکم خردادماه 1337، در شهربن چشم به جهان گشود.
پدرش نجفقلی، کارگر بود . تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. سال1360 ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد.
به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. هفتم فروردین 1361، با سمت راننده نفربر در شوش بر اثر اصابت ترکش به گردن شهید شد. مزار او در گلستان شهدای اصفهان واقع است.










۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۲۱
جعفر نادری بنی

 

 

 

 

 

 

شهیدمحسن امانی بنی
 

نام پدر: حبیب الله
تاریخ تولد: 1344

اصیلت : شهربن

محل تولد: رهنان
شغل: مکانیک
یگان اعزام کننده: بسیج
تاریخ شهادت: 63/6/27
محل شهادت: کردستان – سنندج
زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان


زندگینامه:

کوهی بود، پرنده ای و مردی که شانه هایش آرامش ارغوانی اندوه را می فهمید. دستانش در روزهای باد و باران سایه بان دو چشم آفتابی بود که جهان را بی تابانه می نگریست. قدم هایش شکوهمند و بزرگ بود. دل دریایی اش که مرغان پیر ابدیت بر فراز آن چرخ می زدند همیشه برای خدا پر می زد، همیشه می رفت، سکون را تسلیم مرگ آور می دانست. خدا را می فهمید. آه از آن دست ها، آن بازوان که شاخه های تناور تمایل بود و آن چشم ها که میراث دار خورشید گرم مهربانی. درختان با طنین نیایش او آواز می خواندند و پرندگان معنای مهربان پروازش را می فهمیدند. در پناه لطافت و لبخند می ایستاد و به قامت بلند عشق تکیه می کرد و جهان را با قدم هایش می خرامید آن گاه که غربت غریب غبار روی گیسوانش، روی شانه هایش می نشست و او در حجم سپید غبارهای آسمانی گم می شد! همیشه عاشق جبهه بود، با اینکه هجده سال بیشتر نداشت، همیشه عاشق رفتن و رسیدن بود و همین عشق و علاقه باعث شد که بخوانندش. تحصیلاتش در حد ابتدایی بود ولی فکر بلندی داشت.

 

جلوه هایی از شهید:
اخلاق پسندیده و نیکویی داشت. عاشق جبهه و جنگ با دشمنان اسلام بود و حقاً شخصی فعال در همه ی امور چه شخصی و چه اجتماعی، در شهر خود بود.

 

پیام شهید:
و اکنون اسلام نیازند جوانانی است که در راه آن با کفار پیکار کنند. پس پیکار کنید و از دشمنان این مرز و بوم نهراسید و آن ها را برانید. وظیفه ی ما ادای تکلیف است، خدا باید در رأس همه ی کارهای ما باشد.

 

گلبرگ های خاطره:
بهترین خاطره ای که می توان از محسن بیان کرد اینکه محسن تمام اوقات را در جبهه بود و در طی مدت تقریباً طولانی که جبهه بود فقط دو بار به خانه آمد، یک بار بعد از زخمی شدنش که خانواده دلواپس شده بودند و دیگر بار برای خداحافظی، تمام لحظه هایش در جبهه سپری می شد، وقتی که می آمد سرگرم کارهای جبهه بود. کوچکترین واهمه ای از مرگ نداشت. همیشه عاشق شهادت بود.
محسن می دانست که شهید می شود. دفعه ی اولی که به خانه آمد دو تا عکس بزرگ از خودش آورد و به مادر داد و بدون هیچ حرفی رفت و زخمی برگشت، حتی زخم شانه را به پدرم نیز نشان نداد، چون نمی خواست به اصطلاح ریا کند. به نماز اهمیت می داد. ساکت و متبسم بود و به بچه ها علاقه ی وافری داشت. در سنی نبود که کارهای بزرگی انجام دهد ولی همیشه مثل بزرگترها رفتار می کرد، با اینکه تحصیلاتش کم بود ولی از سطح فکری بالایی برخوردار بود و روح والایی داشت و واقعاً به هدفی که می خواست رسید. ان شاء الله که بتوانیم راهش را دامه بدهیم.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

 

 

 

 

شهیدمحسن امانی بنی نفر اول از سمت راست

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۸:۲۲
جعفر نادری بنی


زندگی نامه شهید الیاس امانی بنی


شهید الیاس امانی بنی فرزند نصرالله، درتاریخ اول دی ماه سال 1348، درخانواده ای مذهبی درشهربن دیده به جهان گشود.

در کودکی از سر شفقت و مهربانی و دلسوزی ، درکنار تحصیل ، در کارهای کشاورزی و دامداری به خانواده خویش کمک می کرد، تا موفق به اخذ مدرک سیکل گردید.

او همواره به انجام دادن فرایض دینی اهمیت می داد و در تمام مراسم های مذهبی حضوری فعال داشت.وی علاقه ی وافری به فعالیت در بسیج و شرکت درجهاد داشت، به طوری که در سال 1364 با کاستن از تاریخ تولد خود در شناسنامه ، به عرصه ی نبرد حق علیه باطل پا نهاد.

وی پس از دوسال و نیم حضورداوطلبانه درجبهه های جنگ، به خدمت مقدس سربازی اعزام گردید و خالصانه به ادامه ی خدمت پرداخت،

و سرانجام در سال 1367 در منطقه عملیاتی «فاو» به مقصود خویش که شهادت در راه اسلام بود، نایل گشت.

روحش شاد و راهش پررهرو باد.

 

وصیت نامه شهید الیاس امانی بنی


بسم ربّ الشهداء و الصالحین

(اللهم الرزقنا توفیق شهادة فی سبیلک)

بادرود و سلام به رهبرکبیر انقلاب و امت شهید پرور و با درود و سلام برشهدای انقلاب اسلامی ایران.

وصیتی چند با شما امت اسلامی کشورمان دارم که به حضورتان می رسانم:

چه خوب است مرگ سرخ را آگاهانه پذیرفت و در راهی قدم برداشت که یاران دین خدا گام برداشتند و با طی کردن شجاعانه آن به آرزوی دیرینه خود رسید. من می روم تا به آرزوی همیشگی ام نایل شوم.

امت شهیدپرور، ما می رویم تا بنیاد زور و ستم را برکنیم. انسان های بسیاری تحت ستم و دراسارت و بردگی استکباران هستند، که با یک یورش نیروهای اسلام ، به زباله دان ها روانه می شوند.

و آنهائی که با آگاهی از این مسئله در برابرحکومت خدا ایستادگی می کنند از میان خواهند رفت. و نفرت برکسانی بادکه در برابر یاران با وفای این حکومت مقاومت می کنند.

 عاشقان خدا، با تمام قدرت و جان برکف گام برمی دارند و ازهیچ کوششی دریغ نمی کنند، زیرا می دانند که حتی در صورت کشته شدن تمامی آنها ، نابودی ستمگران حتمی است. کسی که چنین راهی را می پیماید به راه حسین ابن علی(ع) رفته و هدفش رهایی مستضعفان از چنگال مستکبران عالم است.

من عازم جبهه های جنگ شده ام تا به اسلام و مسلمین خدمتی کرده باشم، و اگر به شرف شهادت نایل شدم، راهم را دنبال کنید. من نیز راه کسانی را که پیش از من رفتند ، دنبال کردم.

انتقام خون برادرانتان را از این ناپاکان بگیرید و زمینه ساز برای حکومت مهدی(عج) باشید. نکنددرکارتان غفلت کنید، که این همه خون ریخته شده به هدر می رود و به هدف نهایی که حکومت جهانی مسلمین است نمی رسیم.

برای رسیدن به حکومت عدل اسلامی تا آخرین قطره خون بجنگید، تا حضرت مهدی(عج) موعود و منجی عالم بشریت ظهورکند و جهان را از عدل و داد پرنماید، و مستضعفین حکومت را به دست گیرند و وارث زمین شوند.

وصیتی چند با خواهرانم: ای خواهر من برای رهایی مسلمین می روم. شما هم در پشت جبهه تلاش کنید و حجاب را حفظ نمائید، که حجاب عفت زن مسلمان است.

وصیتی چند با پدر و مادر عزیزم: سلام و درود خدا برشما پدر و مادر عزیزم که هرگاه به یاد زحماتتان می افتم ، اشکم سرازیرمی گردد و از اینکه نتوانستم دینم را نسبت به شما ادا کنم ، خجالت می کشم و امیدوارم که مرا حلال کنید.

پدر و مادر عزیزم ، اگربرادرانم راهی جبهه شدند، ناراحتی به دل راه ندهید و افتخار کنید و نگوئید که جوانهایمان را از دست دادیم ، بلکه حضرت زینب(س) را به خاطر بیاورید و صبرپیشه کنیدکه خداوند صابران را دوست دارد.

و اگرجنازه من به دستتان رسیدکنارقبر شهیدعلی اصغرنادری به خاک بسپارید. و اجازه بدهیدتا همسنگرانم مرا بخاک بسپارند.(والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته) مورخه(11/4/1365)

 

 









۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۰۹
جعفر نادری بنی